حسن اگر در پرده باشد عشق ازو دیوانه نیست
بر چراغ روز بال افشانی پروانه نیست
تا طبیب خستگان عشق چشم مست اوست
ناله بیمار غیر از نعره مستانه نیست
نیست سامانی بغیر از رخنه در ویرانه ام
گر بسامان دام ماهی آب دارد دانه نیست
با دل روشن کدورت همره دیرینه است
گر مرادت شمع بیدو دست در این خانه نیست
سیل گه جاروب منزل گاه فرش خانه است
فقر را زین به متاعی زینت کاشانه نیست
صید معنی را زبس می بندم و وا می کنم
هر که می بیند مرا گوید بجز دیوانه نیست
مزرع امید را از گریه نتوان سبز کرد
آب شور چشمه ما سازگار دانه نیست
زخمها برداشت تا زلف ترا تسخیر کرد
دست سعی هیچکس بالای دست شانه نیست
هر کس از بیداد گردون شکوه ای دارد کلیم
گر تو هم داری بگو، اینجا کسی بیگانه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر به زیبایی و رازآلودگی عشق اشاره میکند و میگوید که هرچند عشق برای برخی افراد دیوانهکننده نیست، اما وقتی در پرده باشد، تاثیرش کمتر خواهد بود. او به ناتوانی در پیدا کردن آرامش در زندگی میپردازد و میگوید که انفصال و فقر به او زیبایی نمیدهند. شاعر همچنین تاکید میکند که نمیتوان با اشک و درد، امید را در زندگی زنده کرد و در نهایت به احساس مشترک انسانها در برابر سختیها اشاره میکند و بیان میکند که در میان شکایتها، آدمها احساس تنهایی نمیکنند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی در مخفیکاری باشد، عشق به او دیوانه نمیشود و پروانه در نور روز نمیرقصد.
هوش مصنوعی: چشم جذاب و دلربای معشوق، همانند یک پزشک برای عاشقان خسته، مایه آرامش و درمان است. بنابراین، جز ناله و شیون عاشقان، صدای دیگری شنیده نمیشود.
هوش مصنوعی: در ویرانهای که به هم ریخته است، هیچ سامان و ترتیبی وجود ندارد. اگر ماهی بخواهد خود را منظم کند، باید دانهای که در آب است را پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر دل تو روشن باشد، کدورت و ناراحتیهای قدیمی همیشه همراه تو خواهند بود. حتی اگر خواستهات مانند شمعی درخشان باشد، در این خانه کسی نیست که به تو کمک کند.
هوش مصنوعی: سیل خانه را میکوبد و فرشها را بر میدارد، اما فقر نمیتواند زیبایی خانه را با هیچ چیز دیگری جبران کند.
هوش مصنوعی: من آنقدر در جستجوی معنا هستم که به شدت درگیر آن میشوم و برای دیگران نامعقول به نظر میآیم؛ هر کسی که مرا میبیند، میگوید جز دیوانهای در کار نیست.
هوش مصنوعی: آرزوها و امیدها را نمیتوان با اشک و گریه پرورش داد، زیرا منابع درد و غم برای رشد و شکوفایی مناسب نیستند.
هوش مصنوعی: زخمها را برداشت تا موهای تو را به تسخیر درآورد؛ تلاش هیچکس به اندازهی دست خودت بر شانهات نمیرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی از ظلم و ستم زمانه شکایت دارد. کلیم، اگر تو نیز مشکل و نارضایتیای داری، بگو. در اینجا کسی غریبه نیست و همه با هم احساس همدردی داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست
هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکست
ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست
چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب
[...]
نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست
در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است
هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست
سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است
[...]
سرو مینا را تذروی بهتر از پیمانه نیست
شمع را در بزم دلسوزی به از پروانه نیست
حسن ذاتی فارغ است از صنعت مشاطگان
زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست
مرغ روح اهل مشرب را نمی آرد به دام
[...]
بیلب او نشئهای در ساغر و پیمانه نیست
شیشة می را دماغ جلوة مستانه نیست
سیرت معشوق از سیمای عاشق ظاهرست
سرگذشت شمع جز در دفتر پروانه نیست
هر شبم در سینه آشوبی است از پهلوی دل
[...]
از شکست شیشه غم در خاطر پیمانه نیست
خانه فانوس را پروای صاحب خانه نیست
زندگانی آشنایان را به هم یارانه نیست
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.