گنجور

 
صائب تبریزی

غفلت تر دامنان را حاجت پیمانه نیست

چشم خواب آلود نرگس گوش بر افسانه نیست

گوهر درج خموشی از شکستن ایمن است

زخم دندان تأسف بر لب پیمانه نیست

خشکی سودا، قلم در ناخنش نشکسته است

آن که می گوید قلم بر مردم دیوانه نیست

هر که می آید، به آب رو از اینجا می رود

قفل منع و چین ابرو بر در میخانه نیست

حسن ذاتی بی نیاز از صنعت مشاطه است

زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست

مهربانی های صیادست دامنگیر ما

در قفس دلبستگی ما را به آب و دانه نیست

رشته کار تو صائب ناخنم را ریشه ساخت

این قدر عقد گره در سبحه صد دانه نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست

گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست

هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکست

ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست

چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب

[...]

اهلی شیرازی

نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست

حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست

در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است

هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست

سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است

[...]

کلیم

حسن اگر در پرده باشد عشق ازو دیوانه نیست

بر چراغ روز بال افشانی پروانه نیست

تا طبیب خستگان عشق چشم مست اوست

ناله بیمار غیر از نعره مستانه نیست

نیست سامانی بغیر از رخنه در ویرانه ام

[...]

صائب تبریزی

سرو مینا را تذروی بهتر از پیمانه نیست

شمع را در بزم دلسوزی به از پروانه نیست

حسن ذاتی فارغ است از صنعت مشاطگان

زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست

مرغ روح اهل مشرب را نمی آرد به دام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

بی‌لب او نشئه‌ای در ساغر و پیمانه نیست

شیشة می را دماغ جلوة مستانه نیست

سیرت معشوق از سیمای عاشق ظاهرست

سرگذشت شمع جز در دفتر پروانه نیست

هر شبم در سینه آشوبی است از پهلوی دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه