گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست

طفل ما در صبح نوروزی چنین آزاد نیست

ای نسیم از زلف او بردار دست رعشه دار

ناخن این کار در سر پنجه شمشاد نیست

داغ چندین لاله و گل دید و خاکستر نشد

مرغ جان سختی چو من در بیضه فولاد نیست

تا به گردن زیر بار منت نشو و نماست

سرو از بار تعلق در چمن آزاد نیست

بر سر آزادطبعان، سایه بال هما

در گرانی هیچ کم از تیشه فولاد نیست

از نگاه عجز ما شمشیر می افتد ز دست

دیده ما را نبستن صرفه جلاد نیست

تیشه را بایست اول بر سر خسرو زدن

جوهر مردانگی در طینت فرهاد نیست

پیش عاشق در بلا بودن به از بیم بلاست

مرغ زیرک بی سراغ خانه صیاد نیست

دست ارباب قلم را یکقلم بر چوب بست

در سخن چون صائب ما هیچ کس استاد نیست

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست

بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست

داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان

هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست

من که از من عالمی شادند چون می بنگرم

[...]

ناصر بخارایی

ناله یادت می‌دهد کز بیدلانت یاد نیست

لیک او باد است و از وی حاصلی جز باد نیست

در رهت از ناتوانی آب چشمم می‌برد

دیگرم جز اشک گلگون هیچ استعداد نیست

ز آتش عشق تو سوزد خلوت دل هر زمان

[...]

جامی

عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست

جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست

کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود

چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست

چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان

[...]

اهلی شیرازی

آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست

داد کز بیدادِ او  ، هرگز دلی آزاد نیست

سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند

هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست

بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند

[...]

فضولی

باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست

کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست

گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج

نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست

ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه