روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست
طفل ما در صبح نوروزی چنین آزاد نیست
ای نسیم از زلف او بردار دست رعشه دار
ناخن این کار در سر پنجه شمشاد نیست
داغ چندین لاله و گل دید و خاکستر نشد
مرغ جان سختی چو من در بیضه فولاد نیست
تا به گردن زیر بار منت نشو و نماست
سرو از بار تعلق در چمن آزاد نیست
بر سر آزادطبعان، سایه بال هما
در گرانی هیچ کم از تیشه فولاد نیست
از نگاه عجز ما شمشیر می افتد ز دست
دیده ما را نبستن صرفه جلاد نیست
تیشه را بایست اول بر سر خسرو زدن
جوهر مردانگی در طینت فرهاد نیست
پیش عاشق در بلا بودن به از بیم بلاست
مرغ زیرک بی سراغ خانه صیاد نیست
دست ارباب قلم را یکقلم بر چوب بست
در سخن چون صائب ما هیچ کس استاد نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و اندوه ناشی از محدودیتها و مصائب زندگی است. شاعر به روزی خوش و شاد اشاره میکند، اما دلش شاد نیست و احساس آزادی را تجربه نمیکند. او از نسیمی میخواهد که موهای محبوبش را آزاد کند. همچنین، به سختی و مقاومت در برابر مشکلات اشاره میکند و بیان میکند که آزاد بودن در میان بارهای سنگین زندگی دشوار است. شاعر از عشق و دلیری سخن میگوید و بر اهمیت وجود عشق حتی در سختیها تأکید میکند. در انتها، او به دشواریهایی که قلم و سخن به دوش دارند اشاره دارد و میگوید که در هنر سخن هیچکس به پای او نمیرسد.
هوش مصنوعی: امروز روزی است که همه چیز به هم وصل شده و شاد است، اما دل ما که غم را تجربه کرده هنوز خوشحال نیست. مثل اینکه کودک ما در این صبح نوروزی نمیتواند به راحتی آزاد باشد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، از موهای او دست بردار که این کار، ناشی از لرزش ناخنش است و در انگشتان شمشاد چنین چیزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: مرغی که جانش از جنس فولاد است، با وجود دیدن داغ و آسیبهای فراوان، هرگز نمیسوزد و قوی میماند.
هوش مصنوعی: برای اینکه از زیر بار فشار و مسئولیت رها شوی، باید بدانکه سرو در باغ به خاطر تعلقاتش نمیتواند آزاد باشد.
هوش مصنوعی: سایهٔ بال مرغ خطر پرواز آزاداندیشان را تهدید میکند و این خطر هرگز از تیشهٔ محکم فولاد کمتر نیست.
هوش مصنوعی: از ناتوانی ما، قدرت ما از دست میرود و چشمان ما به روی حقیقت بسته است، اما این خود به تنهایی دلیل بر قدرت جلاد نیست.
هوش مصنوعی: برای نشان دادن مردانگی و شجاعت، ابتدا باید به سر پادشاه ضربهای بزنیم، زیرا در وجود کسی مانند فرهاد، ویژگیهای واقعی و شایسته وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بهتر است عاشق در ناملایمی و سختی باشد تا اینکه از ترس درد و رنج خود را کنار بکشد. مرغ هوشیار همواره از گله و خانه صیاد دور میماند و به جستجوی امنیت نمیپردازد.
هوش مصنوعی: دست نویسنده را یکباره بر چوب محکم کردند و در سخن گفتن، مانند صائب، هیچکس استاد نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست
بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست
داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان
هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست
من که از من عالمی شادند چون می بنگرم
[...]
ناله یادت میدهد کز بیدلانت یاد نیست
لیک او باد است و از وی حاصلی جز باد نیست
در رهت از ناتوانی آب چشمم میبرد
دیگرم جز اشک گلگون هیچ استعداد نیست
ز آتش عشق تو سوزد خلوت دل هر زمان
[...]
عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست
جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست
کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود
چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست
چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان
[...]
آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست
داد کز بیدادِ او ، هرگز دلی آزاد نیست
سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند
هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست
بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند
[...]
باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست
کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست
گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج
نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست
ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.