صیقل آیینه دل غیر آه سرد نیست
هر که را در دل نباشد آه، مرد درد نیست
ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده ای
رنگ خود را چاره کن، آیینه ما زرد نیست
دیده را در بسته وقف حسرت او کرده ایم
از نسیم مصر مارا چشم راه آورد نیست
میکشان در روز باران خسرو وقت خودند
ابر گوهربار، کم از گنج باد آورد نیست
سینه صافان را غباری گر بود بر چهره است
در درون خانه آیینه راه گرد نیست
سنگ در عصمت سرای جام جم می افکند
گر نریزد خون واعظ دختر رزمرد نیست!
روز باران، گر شب آدینه باشد، می کشد
صائب ما در میان میکشان بی درد نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق احساسات و دردهای انسانی اشاره دارد. در آن گفته میشود که صیقل دادن دل و وجود انسانها کار آسانی نیست و باید درد واقعی را در دل احساس کرد. شاعر به زشتیهای درونی اشاره میکند و میگوید که هر کسی اگر خود را زشت ببیند، باید تغییر کند. در ادامه، به حسرت و انتظارهای نابجای ما از زندگی اشاره میشود و بیان میکند که در دنیای پر از مشکلات، قیمتی که باید بپردازیم، سنگین است. همچنین از مقایسههای مختلفی برای توصیف زیبایی و عشق استفاده میشود که نشاندهنده عدم وجود آن چیزی است که ما میطلبیم. در نهایت، به تداوم این درد و بیتوجهی اشاره شده است و اینکه گاهی در زندگی با مشکلات و فقدانها مواجه میشویم.
هوش مصنوعی: دل آرام و صاف مثل آیینه نیست، بل که فقط کسانی که در دلشان درد و احساس دارند، میتوانند به درک عمیقتری برسند. آنهایی که بدون احساس، فقط سرد و بیتفاوت هستند، نمیتوانند با درد و رنج زندگی ارتباط برقرار کنند.
هوش مصنوعی: ای کسی که خود را در دل ما به صورت زشت و نا پسند مینگری، به خودت رسیدگی کن و رنگ و روی خود را تغییر بده؛ زیرا آیینه دل ما زرد و تیره نیست.
هوش مصنوعی: چشمهایمان را بستهایم و تنها به یاد او، در حسرتش زندگی میکنیم. حتی نسیم خنک مصر هم نمیتواند ما را به یاد او بیاورد.
هوش مصنوعی: در روز بارانی، میکشان (مردان شیرینزبان) همچون ابرهای پر از گوهر هستند و لحظات خود را با ارزش میگذرانند؛ زیرا این زمان، کم از گنجینی نیست که باد به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: اگر در چهره افرادی که دل پاک دارند، غباری باشد، این تنها در ظاهر دیده میشود و در واقعیتی که در درون آنها وجود دارد، هیچ راهی برای آلودگی نیست.
هوش مصنوعی: اگر سنگی به سرای جام جم پرتاب شود، دلیلش این است که خون واعظ، جوان شجاع را نریخته است.
هوش مصنوعی: در روز بارانی که شب شنبه باشد، صائب ما را به میکده میکشاند و این کار بدون دردسر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ روئی نیست کز چرخ سیه رو زرد نیست
کار هیچ آزاده ئی زین آسیا بر گرد نیست
در جهان مردی نمی بینم که از دردی جداست
یک طربناکست بر گردون و آنهم مرد نیست
گرنه بوی دوستان آرد نسیم بوستان
[...]
شمع من، هرکس که پیشت جان نسوزد مرد نیست
عشق و سرمستی با اشک گرم و آه سرد نیست
لذت عاشق نه از مستی و میخواری بود
تشنه دیدار را پروای خواب و خورد نیست
حسن او شد جلوهگر ز آیینه صافیدلان
[...]
از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل
تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست
مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل
این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.