گنجور

 
ادیب صابر

زبس گل که در باغ ماوی گرفت

چمن رنگ ارژنگ مانی گرفت

صبا نافه مشک تبت نداشت

جهان بوی مشک از چه معنی گرفت

مگر چشم مجنون به ابر اندراست

که گل رنگ رخسار لیلی گرفت

رخ سوسن سیم سیما ز نور

مثال کف دست موسی گرفت

سر نرگس تازه از زر و سیم

نشان سر تاج کسری گرفت

چو رهبان شد اندر لباس کبود

بنفشه مگر دین عیسی گرفت

به می ماند اندر عقیقین قدح

سرشکی که در لاله ماوی گرفت

قدح گیر یک چند و دنیا مگیر

که بدبخت شد هر که دنیی گرفت