پیادهای سر و پا برهنه با کاروانِ حجاز از کوفه به در آمد و همراهِ ما شد و معلومی نداشت؛
خرامان همیرفت و میگفت:
«نه به اَسْتَر بَر، سوارم نه چو اشتر زیر بارم
نه خداوندِ رعیّت نه غلامِ شهریارم
غمِ موجود و پریشانیِ مَعدوم ندارم
نفسی میزنم آسوده و عمری میگذارم»
اشتر سواری گفتش: ای درویش کجا میروی؟! برگرد که به سختی بمیری. نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت.
چون به نَخْلهٔ محمود در رسیدیم، توانگر را اجل فرا رسید. درویش به بالینش فراز آمد و گفت: «ما به سختی بنمردیم و تو بر بُختی بمردی.»
شخصی همه شب بر سرِ بیمار گریست
چون روز آمد، بمرد و بیمار بزیست
ای بسا اسبِ تیزرو که بماند
که خرِ لنگْ جان به منزل برد
بس که در خاک تندرستان را
دفن کردیم و زخمخورده نمرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستان پیادهای سر و پا برهنه روایت میشود که به کاروانی در حجاز ملحق میشود و احساس آزادی و آسودگی میکند. او در حرکت، به بیتفاوتی به دنیا و مرگ اشاره میکند و از غم و پریشانیها رهایی یافته است. وقتی به نخله محمود میرسند، شخص ثروتمندی میمیرد و درویش به او نزدیک میشود و میگوید که او با بخت خوب مرده است. این در حالی است که یک فرد دیگر، در شب بر بالین بیمار گریسته و در نهایت بیمار زنده میماند در حالی که او جانش را از دست میدهد. داستان به تفاوت سرنوشت انسانها و اینکه گاه افراد ضعیفتر بر خطرات پیروز میشوند، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: یک پیاده که پاهایش برهنه بود، به همراه کاروان حجاز از کوفه بیرون آمد و به ما ملحق شد، اما هیچکس نمیدانست او کیست.
هوش مصنوعی: خرامان آرام و با قدمهایی سبک پیش میرفت و میگفت:
بر اسب و استر بر نمینشینم، چه مرکَب و بارهای ندارم و چون شتران زیر بار گران پشت خم نمیدهم (بارِ کسی را تحمّل نمیکنم)، نه مِهتر مردمان نه زرخرید سلطانم؛
هستی و مالی ندارم که در اندیشهٔ نگهداری آن باشم و از تهیدستی و ناداری خود نیز نگران نیستم؛ به درویشی و خرسندیْ خود را مُنعِم میشمارم و از اینرو به خوشدلی دَم برمیآورم و زندگی بسر میبرم.
هوش مصنوعی: اشتر سواری به درویش گفت: ای درویش، کجا میروی؟ برگرد که ممکن است به زحمت بیفتی و بمیرسی. اما درویش حرف او را نشنید و پا در راه بیابان گذاشت و رفت.
معنی جمله آخر: «ما با همهٔ دشواری و درشتیِ راه هنوز زندهایم و تو بر پشتِ شترِ نیرومند جان سپردی.»
هوش مصنوعی: شخصی تمام شب را بر بالین بیمار خود اشک ریخت و گریه کرد، اما وقتی صبح شد، او مرد و بیمار همچنان زنده ماند.
هوش مصنوعی: بسیاری از اسبهای سریع و تندرو ممکن است در میانه راه بیفتند، در حالی که یک الاغ لنگ و کمتوان میتواند به آرامی و با تلاش به مقصد برسد.
هوش مصنوعی: ما به حدی از تندرستان در خاک دفن کردهایم که زخمخوردهها هم از پای درنیامدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.