ای رخ چون آینه افروخته
الحذر از آه من سوخته
غیرت سلطان جمالت چو باز
چشم من از هر که جهان دوخته
عقل کهن بار جفا میکشد
دم به دم از عشق نوآموخته
وه که به یک بار پراکنده شد
آنچه به عمری بشد اندوخته
غم به تولای تو بخریدهام
جان به تمنای تو بفروخته
در دل سعدیست چراغ غمت
مشعلهای تا ابد افروخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شمع الهی ز دل افروخته
درس ازل تا ابد آموخته
روئی چو خورشید بر افروخته
جان کسان زاتش خود سوخته
عاقبت از خامی خود سوخته
ره روی کبک نیاموخته
شمع مروت زوی افروخته
شعله مهرش لب خود سوخته
پختگی از هر طرف آموخته
چون نفس از گام زدن سوخته
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.