آخر ای سنگدلٍ سیمزنخدان، تا چند
تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند
خار در پای گل از دور به حسرت دیدن
تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند
گوش در گفتن شیرین تو واله تا کی
چشم در منظر مطبوع تو حیران تا چند
بیم آنست دمادم که برآرم فریاد
صبر پیدا و جگر خوردنِ پنهان تا چند
تو سر ناز برآری ز گریبان هر روز
ما ز جورت سر فکرت به گریبان تا چند
رنگ دستت نه به حناست که خون دل ماست
خوردن خون دل خلق به دستان تا چند
سعدی از دست تو از پای درآید روزی
طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر (سعدی) با زبان کنایه و احساسات عمیق، به درد و رنج ناشی از عشق ناامیدانهاش اشاره میکند. او از سنگدلی معشوق سخن میگوید و از این که چگونه معشوق از او بیتوجه است و او در عذاب و پریشانی به سر میبرد. او از حسرت و انتظار برای دیدار معشوق میگوید و به ناامیدیاش اشاره میکند که به خاطر عشقش صبر میکند و نمیتواند تحمل کند. شاعر به زیبایی و ناز معشوق اشاره میکند و ناتوانی از فراموش کردن او را ابراز میکند و در پایان به این نکته میپردازد که این وضع وناراحتی، تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
زنخدان:۲۹٫۸ / سیم زنخدان: صفت ترکیبی، کسی که چانهٔ سپید و سیمین دارد. / تضاد معنوی: فارغ، پریشان / تشبيه (صفت تشبیهي): سنگدل، سیم زنخدان / معنی: آخر ای سیمین ذقن سنگدل، تا کی تو به ما بی توجه و ما از تو پریشان خاطر باشیم؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
چشمه حيوان: -> ۵۳٫۳ / استعاره مصرحه: خار و گل ( رقیب و معشوق زیبا) / تشبیه مرکب: مصراع اول مشبه، مصراع دوم مشبَّهبه / معنی: تا کی میتوانم از دور و با حسرت رقیب را در کنار معشوق ببینم؟ و تاکی باید از کنار چشمه آب حیات، تشنه بازگردم؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
واله: حیران و بی خود و سرگشته / منظر: چهره و رو / مطلوب: دلپسند و خوشایند / استعارهٔ مکنیّه (تشخیص): گوش، چشم / معنی: تا کی گوش واله و حیرانِ شیرین سخن گفتنت باشد؟ و تا کی چشم حیرت زده به رخسار زیبابت بنگرد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: جگر خوردن (غم و اندوه بردن، رنج کشیدن، آزردن) / معنی: بیم آن می رود که پی در پی فریاد برآورم. شکیبایی آشکار و غم و اندوه خوردن پنهانی تاکی؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
ناز: عشوه، عدم التفات معشوق به عاشق / گریبان: بخشی از جامه که پیرامون گردن قرار گیرد، یقه / استعارهٔ مکنیّه: سر ناز، سر فکرت / کنایه: سر ناز از گریبان برآوردن (ناز را ظاهر و آشکار کردن)، سر فکرت به گریبان بردن (به فکر فرورفتن و اندیشه کردن) / جناس لاحق: سر و بر و هر، ما و تا. / معنی: تا کی تحمل کنم که تو هر روز ناز و ادایت را ظاهر و آشکار کنی. ما در اثر ستم تو سر خویش را به نشانهٔ اندیشه از این وضع به گریبان فروبریم؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
حنا: نام گیاهی که دارای برگ معروفی است و بدآن رنگ کنند / دستان: فریب و نیرنگ / کنایه: خون دل کسی را خوردن (کسی را به غم و غصه و اندوه دچار کردن) / ایهام: به دستان ۱ - با دست ها ۲ - با نیرنگ / معنی: دستان تو به حنا، نه بلکه به خون دل ما رنگین است. تا کی می خواهی خون دل مردم را با دستهای به خون آغشتهٔ خود به نیرنگ بنوشی؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: از پای در آمدن (بیچاره و درمانده شدن) / تشبیه: ستم به بار (اضافهٔ تشبیهی) / معنی: سرانجام سعدی روزی از دست تو از پای در می آید. آخر تا کی می توان بار ستم و دوری و هجران را تاب آورد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آخر ای سرو قد سیب زنخدان تا چند
دل بیمار من از درد تو نالان تا چند
از پی یافتن روز وصالت چون شمع
خویشتن سوختن اندر شب هجران تا چند
زآرزوی لب خندان تو هر شب ما را
[...]
ای وطنخواهانسرگشته وحیرانتاچند؟
بدگمان و دو دل و سر به گریبان تا چند
کشور دارا، نادار و پریشان تا چند؟
گنج کیخسرو در چنگ رضاخان تا چند
ندهی کام مرا از لب خندان تا چند
تشنه مانم بلب چشمه حیوان تا چند
ای که هر بی سرو سامان ز تو سامانی یافت
نکنی یاد من بی سر و سامان تا چند
بارها عهد به بستی و شکستی همه را
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.