گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

گر جان طلبی فدای جانت

سهلست جواب امتحانت

سوگند به جانت ار فروشم

یک موی به هر که در جهانت

با آن که تو مهر کس نداری

کس نیست که نیست مهربانت

وین سر که تو داری ای ستمکار

بس سر برود بر آستانت

بس فتنه که در زمین به پا شد

از روی چو ماه آسمانت

من در تو رسم به جهد؟ هیهات

کز باد سَبَق برد عنانت

بی یاد تو نیستم زمانی

تا یاد کنم دگر زمانت

کوته نظران کنند و حیفست

تشبیه به سرو بوستانت

و ابرو که تو داری ای پری‌زاد

در صید چه حاجت کمانت

گویی بدن ضعیف سعدی

نقشیست گرفته از میانت

گر واسطهٔ سخن نبودی

در وهم نیامدی دهانت

شیرینتر از این سخن نباشد

الا دهن شکرفشانت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode