در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست
دل گمکرده در این شهر نه من میجویم
هیچکس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
آن پریزادهٔ مهپاره که دلبند منست
کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست
ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا
خبر از دشمن و اندیشهٔ بدگویان نیست
مرد باید که جفا بیند و منت دارد
نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست
عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی
کآدمی نیست که میلش به پریرویان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شدت از وفاداری و عشق به معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که صبرش از نیکو رویان کاهش یافته است. او در جستجوی دل گمشدهاش در شهر است، اما هیچکس نیست که همچون او به دنبال مطلوب خود باشد. او به دلبندش که زیبای دلربایی است اشاره میکند و میگوید که هیچکس از او خبر ندارد. همچنین به دوستش میخواهد که خبری از معشوق بیاورد، زیرا از بدگوییها و دشمنیها بیخبر است. او معتقد است که مرد باید سختیها را تحمل کند و فقط از وضع بدخویان نالیدنی نیست. در پایان، شاعر از خواجه میخواهد که او را نکوهش نکند، زیرا هیچ انسانی نیست که قلبش به سوی زیبای جویان نرود.
در من این هست: در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر: چاره و علاج / تشبیه مضمر و تفضیلی: تشبیه معشوقان گلرو به گل و لاله و برتری آنها به این دو / معنی: در وجود من چیزی است که سبب میشود که نتوانم دوری زیبارویان را طاقت بیاورم. برای ندیدن گل و لاله چارهای دارم، امّا برای جدایی از معشوقان زیبارو بیطاقتم و چارهای ندارم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
مطلوب: خواسته، مقصود و منظور / کنایه: مطلوب (معشوق و محبوب) / جناس اشتقاق: می جویم، جویان / معنی: این فقط من نیستم که در این شهر به دنبال دلِ از کف رفتهام میگردم، بلکه باید گفت هیچ کس نیست که خواهان معشوق من نباشد و همه در جست و جوی او هستند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
دانستن: شناختن / پویان: پوینده و شتابان / کنایه: پری زاده، مه پاره، دلبند (معشوق زیبارو) / معنی: کسی را نمیشناسم که از صمیم قلب خواهان یار دلبند من نباشد، یاری که گویی در زیبایی از نژاد پریان است و به ماه میماند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ساربان: (بان پسوند محافظت و نگهداری است و سار به معنی شتر است)، کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت میکند. / اندیشه: ترس و بیم / تضاد: دوست، دشمن / معنی: ای ساربان، برای من خبر و پیامی از دوست بیاور، زیرا من از خصم خود بیخبرم و از بدگویان و ملامتگران هم واهمهای ندارم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
منّت داشتن: مرهون احسان کسی بودن و احسان وی را پذیرفتن / معنی: مرد راه عاشقی کسی است که جور و جفای معشوق را تحمّل نماید و آن را منّت و احسانی بر خود بشمارد، نه اینکه ناله سر دهد و بگوید که نمیتوانم رقیبان و ملامتگران را تحمّل نمایم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
خواجه: لقبی است برای وزیران، آقا و سرور، شخص بزرگ و مهتر / آدمی: انسان / معنی: ای بزرگوار، اگر آدمی هستی، سعدی را به دلیل دلدادگی و عشق سرزنش نکن، زیرا کسی که به زیبارویان تمایلی ندارد، در زمرهٔ آدمیان به شمار نمیآید. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بوفایت یکی از خیل نکورویان نیست
چون گل روی تو در گلشن گلرویان نیست
جویمت باز و گمانم که نه آدم باشد
هر که گم کرده ما را بجهان جویان نیست
نه ره کعبه عشقت من تنها پویم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.