بوفایت یکی از خیل نکورویان نیست
چون گل روی تو در گلشن گلرویان نیست
جویمت باز و گمانم که نه آدم باشد
هر که گم کرده ما را بجهان جویان نیست
نه ره کعبه عشقت من تنها پویم
نیست یکتن زنکویان که ترا جویان نیست
منکه چون شیر و شکر در تو در آمیخته ام
در مذاقم اثر از تلخی بدگویان نیست
نبود عیب نکوئی تو بدخوئی تو
نیست یکتن که در این راه بسر پویان نیست
آنکه دل برد پریوار و زمردم بگریخت
نبود مردم و از جنس پریرویان نیست
مظهر نور علی بود خود آشفته مگر
ورنه آتش به جهان قبله هندویان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به توصیف ویژگیهای خاص محبوب خود میپردازد و بیان میکند که او در میان بهترینها قرار دارد. او به جستجوی محبوب میپردازد و میگوید که افرادی که ما را گم کردهاند، نمیتوانند ما را واقعی بپندارند. شاعر تأکید دارد که عشق او به محبوبش عمیق و خالص بوده و هیچ تلخی از بدگوییها در آن وجود ندارد. او همچنین اشاره میکند که هیچ کس در راه عشق به محبوب او نیست و در نهایت میگوید که محبوبش به حدی خاص و منحصربهفرد است که در دنیا نظیر ندارد.
هوش مصنوعی: شخصی به زیبایی تو نمیرسد، زیرا زیبایی تو در میان دیگران بینظیر است. گلها حتی در میان گلها، نمیتوانند به زیبایی تو نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: هر که در جستجوی ماست، نمیتواند انسانی باشد که ما را گم کرده است. من به دنبال تو باز میگردم و میدانم که چنین کسی در این دنیا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من مانند راهی است که به تنهایی نمیتوانم طی کنم، چرا که در این مسیر افرادی که به دنبال تو هستند، بسیارند.
هوش مصنوعی: من که با تو چون شیر و شکر ترکیب شدهام، در وجودم اثری از تلخی حرفهای بدگویان احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: هر انسانی در زندگی ممکن است نقاط ضعف و خوبی داشته باشد و نباید به خاطر بدیها، خوبیهای او را نادیده گرفت. در این مسیر، افرادی وجود دارند که تلاش و کوشش میکنند و نباید به خاطر یک یا چند ضعف، از تلاش آنها غافل شویم.
هوش مصنوعی: کسی که دل مرا به زیبایی و جواهرش تسخیر کرده و از دسترس من دور شده، انسانی نیست و از جنس افراد زیبارو و دلربا نیست.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به شخصیتی دارد که به نوعی نماد نور و روشنی است، اما در عین حال دچار حالات آشفته و ناآرامی است. گوینده بیان میکند که اگر او در این حالت نبود، آتش و داغی که در جهان وجود دارد، نمیتوانست به عنوان قبله و مورد توجه هندوها باشد. به عبارت دیگر، وجود او باید آرامش و نور را ارائه میداد، نه اینکه دچار افسردگی و آشفتگی باشد. این موضوع به تضاد میان نور و تاریکی، آرامش و بیقراری اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست
دل گمکرده در این شهر نه من میجویم
هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
آن پریزاده مهپاره که دلبند منست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.