گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

یکی روبَهی دید بی دست و پای

فروماند در لطف و صُنعِ خدای

که چون زندگانی به سر می‌بَرَد

بدین دست و پای از کجا می‌خورَد

در این بود درویشِ شوریده‌ رنگ

که شیری درآمد شغالی به چنگ

شغالِ نگون‌بخت را شیر خورد

بماند آنچه روبَه از آن سیر خورد

دگر روز باز اتفاق اوفتاد

که روزی‌رسان قوْتِ روزش بداد

یقین، مرد را دیده بیننده کرد

شد و تکیه بر آفریننده کرد

کز این پس به کُنجی نشینم چو مور

که روزی نخوردند پیلان به زور

زَنَخدان فرو بُرد چندی به جِیبْ

که بخشنده روزی فرستد زِ غِیب

نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست

چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش

زِ دیوارِ محرابَش آمد به گوش

برو شیرِ دَرنده باش، ای دَغَل

مَینداز خود را چو روباهِ شَل

چنان سعی کن کز تو مانَد چو شیر

چه باشی چو روبَه به وامانده سیر

چو شیر آن که را گردنی فَربه است

گر افتد چو روبه، سگ از وی بِه است

به چنگ آر و با دیگران نوش کن

نه بر فضلهٔ دیگران گوش کن

بخور تا توانی به بازوی خویش

که سَعیَت بُوَد در ترازوی خویش

چو مَردان بِبَر رنج و راحت رسان

مُخَنَث خورَد دَسترَنجِ کَسان

بگیر ای جوان دستِ درویشِ پیر

نه خود را بیفکن که دستم بگیر

خدا را بر آن بنده بخشایش است

که خَلق از وجودش در آسایش است

کَرَم وَرزَد آن سَر که مغزی در اوست

که دون‌همتانند بی مغز و پوست

کسی نیک بیند به هر دو سَرای

که نیکی رساند به خَلقِ خدای

 
 
 
حکایت درویش با روباه به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه به خوانش محمد ابراهیم باقری
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه به خوانش امیر اثنی عشری
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
سعدی

همین شعر » بیت ۲۰

کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای

حکیم نزاری

«کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای»