دیگران از صدمه اعدا همینالند و من
از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی
سستعهد و سردمهرند این رفیقان همچو گل
ضایع آن عمری که با این سستعهدان سر کنی
دوستان را مینپاید الفت و یاری ولی
دشمنان را همچنان برجاست کید و ریمنی
کاش بودندی به گیتی استوار و دیرپای
دوستان در دوستی چون دشمنان در دشمنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج ناشی از خیانت و جفای دوستان سخن میگوید. او میگوید که دیگران از آسیب دشمنان مینالند، اما او از ظلم و بیوفایی دوستان خود گریه میکند. دوستانش را شبیه به گل میداند که سست و بیثبات هستند و عمرش را با این نوع ارتباطات هدر میدهد. او بیان میکند که دوستی و یاری واقعی در میان دوستان وجود ندارد، در حالی که دشمنان همچنان به دشمنی خود ادامه میدهند. شاعر آرزو میکند که ای کاش دوستانش در دوستی پایدار و قابل اعتماد بودند، همانطور که دشمنان در دشمنیشان ثابت قدم هستند.
هوش مصنوعی: دیگران از آسیبهایی که دشمنان به آنها میزنند شکایت میکنند، اما من از ظلم و خیانت دوستانم میگریم، همچون ابری که در حال باریدن است.
هوش مصنوعی: رفیقانت بیوفا و سردمزاج هستند، مشابه گلی که در بیوفایی پژمرده میشود. عمرت را با این افراد سستعهد سپری کردی.
هوش مصنوعی: دوستی و یاری بین دوستان پایدار نیست، اما دشمنی و نیرنگ دشمنان همواره برقرار است.
هوش مصنوعی: ای کاش در دنیا دوستانی بودند که در دوستی استوار و پایدار مانند دشمنان در دشمنی بودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی
دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی
هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش
طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی
داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام
[...]
من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی
ماه من تا چند نعل باژگونه میزنی
گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا
وعده افتادگان در پای تا کی افکنی
دم به دم آهنگ رفتن میکنی از پیش من
[...]
سینه روزن روزن است از ناوک صیدافکنی
خانه دل را فروغ دیگر از هر روزنی
دارم از اشک شفق گون دور ازان خورشید روی
همچو گردون هر نماز شام پر خون دامنی
نیست آن اندام نازک را مناسب هر لباس
[...]
گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی
ما و داغ آتشین رویی و کنج گلخنی
گشت بستان کن که بهر دیدن روی تو شد
هر گلی چشمی و هر چشمی چراغ روشنی
مست می آیی و در دلها تصرف می کنی
[...]
نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی
حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی
بسکه در پای خیالت هر زمان سر مینهم
در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی
بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.