تنی دارد بنامیزد ز جان به
نه از جان من از جان جهان به
رخی بهتر ز ماه بدر صد بار
قدی صد بار از سرو روان به
گل روئی که گوئی لوحش الله
ز گل نیکوتر و از ارغوان به
می از دست تو یک شب تا سحرگاه
ز آب خضر و عمر جاودان به
مگو زاهد به رندان خرابات
که باغ جنت از کوی مغان به
می و میخانه باشد می کشان را
ز آب کوثر و باغ جنان به
نشاید تافتن از دلبری روی
که نتوان یافتن دیگر از آن به
چو می گردد به عکس خواهش ما
نگردد بعد از این گر آسمان به
بود شعر رفیق از غیر بهتر
ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به
همین شعر » بیت ۹
بود شعر رفیق از غیر بهتر
ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
غم عشقت ز گنج رایگان به
وصال تو ز عمر جاودان به
کفی از خاک کویت در حقیقت
خدا دونه که از ملک جهان به
اگر سازد وگر سوزد چنان به
نیم من در میان حق جاودان به
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در
[...]
وصال او زعمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
خزو دیبا زباغ و بوستان به
نخ و کمخا زراغ و گلستان به
بر آن سنجاب صوف سبز صدبار
[...]
که هر چیزی که هست اندر جهان به
بود کم گفتنش بسیار از آن به
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.