گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

دو دلستان که بلای دلند و جان هر دو

به جان و دل شده ام مبتلای آن هر دو

دو آفتاب ز یک برج کرده اند طلوع

دو ماه گشته عیان از یک آسمان هر دو

دو گلعذار که در خوبیند هر دو مثل

دو لاله رخ که به حسنند داستان هر دو

نموده اند به من هر دو رخ ز هم پنهان

ربوده اند دل از من ز هم نهان هر دو

میان گشوده به پهلوی غیر هر دو ز مهر

ز کینه بسته پی قتل من میان هر دو

ز دست هر دو مرا رفته هر دو دست از کار

ز چشم هر دو مرا چشم خونفشان هر دو

رفیق دور از آن هر دو مانده در کاشان

رفیق نیک و بد ایشان در اصفهان هر دو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode