لعل جانان یارب از جان ساختند
یا که جان از لعل جانان ساختند
مرده را جان می دهد لعلش مگر
لعل جان از آب حیوان ساختند
یارب این حور است مثل آدمی
یا پری را شکل انسان ساختند
زان خط و خال آه، کاحوال مرا
همچو زلف خود پریشان ساختند
ساختند آنان که روی و موی تو
صبح وصل و شام هجران ساختند
در دلم دادند جا عشق تو را
گنج در ویرانه پنهان ساختند
جامه ی صبر مرا دور از تو چاک
از گریبان تا بدامان ساختند
عشق را نازم گر آن بر من رفیق
هر چه مشکل بود آسان ساختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پارهاش کردند و بیجان ساختند
پس بخاکش زود یکسان ساختند
تا تو را شکلی بدینسان ساختند
بهر مردم آفت جان ساختند
قدسیان تصویر قدت خواستند
شاخ طوبی را خرامان ساختند
ز ابر رحمت قطره های لطف ریخت
[...]
لعل جانان یارب از جان ساختند
یا که جان از لعل جانان ساختند
پس رواق وصحن وایوان ساختند
بارگاه و قبه آن ساختند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.