نه ضعف تن ز جانم سیر دارد
غم آن نو جوانم پیر دارد
نوید کشتنم دی داد، امروز
نمی دانم چرا تاخیر دارد
چونی از خود تهی گشتم به دلها
چونی زان ناله ام تاثیر دارد
به قصد جان من آن چشم و ابرو
یکی تیر و یکی شمشیر دارد
رخ ماه من و رخساره ی ماه
زمین تا آسمان توفیر دارد
کسی را کش تو میری کی به عالم
سر و برگ بت کشمیر دارد
رفیق آماده ی هند است اما
صفاهان خاک دامنگیر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غریبی بس مرا دلگیر دارد
فلک بر گردنم زنجیر دارد
فلک از گردنم زنجیر بردار
که غربت خاک دامنگیر دارد
مکن کهاین میش دندان پیر دارد
به خوردن دنبهای دلگیر دارد
فلک در عشق دل چون تیر دارد
وز آن دیوانگی زنجیر دارد
جهان در قبضهٔ تسخیر دارد
بسا شاهان که در زنجیر دارد
درون کعبه شوق دیر دارد
سری با تو سری با غیر دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.