گنجور

 
رفیق اصفهانی

چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد

چندی از کوی تو رفع دردسر خواهیم کرد

جای نان اندر بغل خواهیم لخت دل نهاد

جای آب اندر سبو خون جگر خواهیم کرد

هر کجا سنگی به دست افتد بدل خواهیم کوفت

هر کجا خاکی بچشم آید به سر خواهیم کرد

بی تو گر روزی به صد حسرت به سر خواهیم برد

خلق را بیدار از آه بی اثر خواهیم کرد

گر به گلشن بی گل رویت قدم خواهم نهاد

در چمن بی قد سروت گر گذر خواهیم کرد

همچو بلبل ناله در هر گام برخواهیم داشت

همچو قمری نوحه ای هر لحظه سر خواهیم کرد

اینقدر زین غصه خاک غم بر سر خواهیم ریخت

کز ته آن سر به روز محشر برخواهیم کرد

از فغان هر کس که منع ما کند بی او رفیق

ما به رغمش بیشتر از پیشتر خواهیم کرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال خجندی

ما بکوی یار خود بخود سفر خواهیم کرد

سر بر رخ او هم به چشم او نظر خواهیم کرد

هر کسی از سرزمینی سر بر آرد روز حشر

از خاک آستانش سر بدر خواهیم کرد

جنگها داریم با زلفش ولی در پای او

[...]

آذر بیگدلی

چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد

امتحان را جای در کوی دگر خواهیم کرد

در گذرگاهی دگر، چاکی بدل خواهیم زد؛

بر سر راهی دگر، خاکی بسر خواهیم کرد

گر کسی آید ز پی، ما، باز خواهیم گشت؛

[...]

ملک‌الشعرا بهار

آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد

خلق را از طرّه‌ات آشفته‌تر خواهیم کرد

اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست

پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد

جان اگر باید به کوی ات نقد جان خواهیم داد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه