گنجور

 
رفیق اصفهانی

چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد

چندی از کوی تو رفع دردسر خواهیم کرد

جای نان اندر بغل خواهیم لخت دل نهاد

جای آب اندر سبو خون جگر خواهیم کرد

هر کجا سنگی به دست افتد بدل خواهیم کوفت

هر کجا خاکی بچشم آید به سر خواهیم کرد

بی تو گر روزی به صد حسرت به سر خواهیم برد

خلق را بیدار از آه بی اثر خواهیم کرد

گر به گلشن بی گل رویت قدم خواهم نهاد

در چمن بی قد سروت گر گذر خواهیم کرد

همچو بلبل ناله در هر گام برخواهیم داشت

همچو قمری نوحه ای هر لحظه سر خواهیم کرد

اینقدر زین غصه خاک غم بر سر خواهیم ریخت

کز ته آن سر به روز محشر برخواهیم کرد

از فغان هر کس که منع ما کند بی او رفیق

ما به رغمش بیشتر از پیشتر خواهیم کرد