گنجور

 
کمال خجندی

ما بکوی یار خود بخود سفر خواهیم کرد

سر بر رخ او هم به چشم او نظر خواهیم کرد

هر کسی از سرزمینی سر بر آرد روز حشر

از خاک آستانش سر بدر خواهیم کرد

جنگها داریم با زلفش ولی در پای او

باز اگر افتیم با همسر بر خواهیم کرد

گر سپر مانع شود نیری که بر ما افکند

بار دیگر جنگ سخنی با سپر خواهیم کرد

ناگهانی کز تو تشریف بلا کمتر رسد

زانای ناگهان هر یک حذر خواهیم کرد

شنو ای داناه حکایتهای ما دیوانگان

ورته ما از خود ترا دیوانه تر خواهیم کرد

ور به ما همراه خواهی شد ز خود بگذر کمال

زانکه ما از منزل هستی سفر خواهیم کرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
آذر بیگدلی

چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد

امتحان را جای در کوی دگر خواهیم کرد

در گذرگاهی دگر، چاکی بدل خواهیم زد؛

بر سر راهی دگر، خاکی بسر خواهیم کرد

گر کسی آید ز پی، ما، باز خواهیم گشت؛

[...]

رفیق اصفهانی

چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد

چندی از کوی تو رفع دردسر خواهیم کرد

جای نان اندر بغل خواهیم لخت دل نهاد

جای آب اندر سبو خون جگر خواهیم کرد

هر کجا سنگی به دست افتد بدل خواهیم کوفت

[...]

ملک‌الشعرا بهار

آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد

خلق را از طرّه‌ات آشفته‌تر خواهیم کرد

اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست

پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد

جان اگر باید به کوی ات نقد جان خواهیم داد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه