هر که در کوی او بود بارش
کی بود آرزوی گلزارش
کوی او گلشنی است کز خوبی
کرده آرایش جهان خوارش
قوت جان و قوت روح آمد
بوی شیراز لب شکر بارش
سرو قدش که غیرت طوبی است
برده دل ها خرام رفتارش
سوزدم هر سحر چو پروانه
شمع محفل فروز رخسارش
کیست آنکس که خط و خالش دید
در دل و جان نشد گرفتارش
ریزدم خون ز خنجر مژگان
بیگنه ترک چشم خونخوارش
ماه زهره جبین ما را کیست
مشتری تا شود خریدارش
مژده ساقی که خرقه پوشی باز
فرش میخانه گشت دستارش
کلک من طوطی شکر خائیست
کاب حیوان چکد ز منقارش
غیر نور علی که میبارد
نفس عیسوی ز گفتارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلق را قصه ایست آثارش
هند را عبره ایست پیکارش
گاه بوسد به مهر رخسارش
گاه بنوازد و کشد بارش
پر کتان و قصب شد انبارش
زر به صندوق و خز به خروارش
گل دل بشکفد ز دیدارش
دل گل بشکفد ز رخسارش
بخت ما را فکند در دامش
حسن خود را نهاد بر بارش
از لطیفی که آفرید خدای
[...]
سرو، نازان شود ز رفتارش
پسته، شیرین شود ز گفتارش
شادی سنبل، بنفشه دمش
برخی پسته ی شکربارش
همه نقش است خط چون مورش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.