افسر سلطان گل جانب بستان رسید
لشگر دیماه را عمر بپایان رسید
چند فلک در چمن باز و بساط نشاط
بس ز دل بلبلان بر فلک افغان رسید
تا زندم همچو گل چاک بدامان جان
سرو قبا پوش من برزده دامان رسید
از می وصلش مرا کرد عطا ساغری
تشنه لبی را بکام چشمه حیوان رسید
تا که ز پا افکند نخله فرعونیان
باید بیضا نگر موسی عمران رسید
عیسی گردون نشین گردن دجال زد
مهدی کشور گشا صاحب دوران رسید
گشت ز بام جهان نور علی جلوه گر
تیرگی شب گذشت مهر درخشان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز طرب رخ نمود روزه به پایان رسید
رایت سلطان عید بر سر میدان رسید
خسرو شب سجده برد بر در سلطان روز
دوش ز درگاه او پشت به خم زآن رسید
بود به میدان عید پیکر خورشید گوی
[...]
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مایده جان رسید
جان ز قطیعت برست دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر والعادیات دست به یغما نهاد
[...]
آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید
وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید
سرو خرامان من طره پریشان رسید
سلسلهٔ عشق را سلسله جنبان رسید
چاک به دامان رساند جیب شکیبم که باز
سرو قباپوش من برزده دامان رسید
چشم زلیخای عشق باز شد از خواب خویش
[...]
دوش چو در بزم جام، بر لب جانان رسید
دُردکِشان را ز رشک، حمله به لب جان رسید
رونق گلزار را، گُلبن عزّت شکفت
خرّمی باغ را، سرو خرامان رسید
یار درآمد ز در، چهره برافروخته
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.