افسر سلطان گل جانب بستان رسید
لشگر دیماه را عمر بپایان رسید
چند فلک در چمن باز و بساط نشاط
بس ز دل بلبلان بر فلک افغان رسید
تا زندم همچو گل چاک بدامان جان
سرو قبا پوش من برزده دامان رسید
از می وصلش مرا کرد عطا ساغری
تشنه لبی را بکام چشمه حیوان رسید
تا که ز پا افکند نخله فرعونیان
باید بیضا نگر موسی عمران رسید
عیسی گردون نشین گردن دجال زد
مهدی کشور گشا صاحب دوران رسید
گشت ز بام جهان نور علی جلوه گر
تیرگی شب گذشت مهر درخشان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر لحظاتی از پیروزی و رسیدن به خوشبختی و روشنایی است. شاعر ابتدا از افسر سلطان گل و لشگر دیماه صحبت میکند که به پایان رسیدهاند. در ادامه، به شادی و نشاطی که در چمن وجود دارد، اشاره میکند و از دل بلبلانی که خوشحالند، یاد میکند. شاعر همچنین خود را مانند گلی میبیند که در زندگیاش به عشق و وصال رسیده است. او از ساغری پر از می صحبت میکند که نتیجه وصال و عشق است و بر تشنگیاش میافزاید. سپس به پیامبران و شخصیتهای بزرگ تاریخ مانند موسی و عیسی اشاره میکند که به نوعی نشانههای امید و رستاخیز را نمایان میسازند. در نهایت، نور و روشنایی به دنیا وارد میشود و تیرگی شب از بین میرود. این شعر به طور کلی به مسأله امید، عشق و رستاخیز اشاره دارد.
هوش مصنوعی: افسر شاه گل به باغ آمد و عمر لشگر دی ماه به پایان رسید.
هوش مصنوعی: چندین آسمان در باغ شاداب است و شور و نشاطی که دل بلبلان را به آسمان میبرد و فریاد آنها را بلند میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی میکنم، مانند گلی که بر تکهای از لباس نازک سرو میافتد، در کنار آن محبوبم حضور دارم.
هوش مصنوعی: از نعمت دیدن محبوب، به من جامی عطا شد که بر دل کسی که تشنه عشق است، سرازیر میشود و به چشمه حیات میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که درختان نخل فرعونیان ساقط شوند، باید به انتظار ظهور موسی پسر عمران باشید.
هوش مصنوعی: مسیح، که در آسمانها ساکن است، بر دجال غلبه کرده و مهدی، که میتواند کشورها را فتح کند و در زمان خود، حاکم بزرگ و دوراندیشی است، به زمین آمده است.
هوش مصنوعی: نور امام علی از آسمان جهان تابید و darkness شب را روشن کرد. خورشید درخشان نیز از افق سر برآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز طرب رخ نمود روزه به پایان رسید
رایت سلطان عید بر سر میدان رسید
خسرو شب سجده برد بر در سلطان روز
دوش ز درگاه او پشت به خم زآن رسید
بود به میدان عید پیکر خورشید گوی
[...]
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مایده جان رسید
جان ز قطیعت برست دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر والعادیات دست به یغما نهاد
[...]
آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید
وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید
سرو خرامان من طره پریشان رسید
سلسلهٔ عشق را سلسله جنبان رسید
چاک به دامان رساند جیب شکیبم که باز
سرو قباپوش من برزده دامان رسید
چشم زلیخای عشق باز شد از خواب خویش
[...]
دوش چو در بزم جام، بر لب جانان رسید
دُردکِشان را ز رشک، حمله به لب جان رسید
رونق گلزار را، گُلبن عزّت شکفت
خرّمی باغ را، سرو خرامان رسید
یار درآمد ز در، چهره برافروخته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.