گنجور

 
حکیم نزاری

ما را ز عشق کی بود ای دل به جانت نجات

روزی که نامِ عشق بر افتد ز کاینات

بگرفت چار سویِ وجودم بلایِ عشق

وز هیچ سو گریز ندارم ز شش جهات

ناممکن است کز دلِ احبابِ مهربان

بیرون شود محبّتِ یارِ شریف ذات

جانا ، دلا ،خلاصه ی عشقا به صد زبان

ناید کمالِ حسنِ تو در حیّزِ صفات

گر بشنود حسنِ تو آوازه بت پرست

رغبت کند به عزمِ زیارت به سومنات

سر پیشِ روی بت ننهادی به سجده باز

با لات اگر مطالعه کردی مطیعِ لات

خلقی به تشنگی چو سکندر بمانده اند

در ظلمتِ تحیّر از آن چشمه ی حیات

تا نیل بر کرانه ی ماهت کشیده اند

عشّاق را ز دیده روان کرده ای فرات

تا کی بود نزاریِ بی چاره ذرّه وار

سرگشته در هوایِ تو بی صبر و بی ثبات

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سوزنی سمرقندی

ای روز عید خلق وز خلق را نجات

بر تو بخیر باد و سعادت شب برات

باشد بلی بخیر و سعادت برات تو

چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات

در دیده مروت و اندر تن خرد

[...]

قوامی رازی

جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات

معبود مملکت ملک کون و کاینات

ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم

حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات

بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم

[...]

ادیب صابر

هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات

کوته نشد ز دامن کس دست حادثات

بر زایران نگشت گشاده در عطا

بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات

بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک

[...]

حکیم نزاری

یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات

ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات

خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا

یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات

خواهد که احتراز کند از بلا خرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
ابن یمین

ای دیده در شناختن حال کاینات

باید که باشدت نظری از سر انات

بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان

نه از سر تهتک رأی از ره ثبات

زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه