گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق
نی شیخ بود زرق فروشیست منافق
و نیز به نسبت ببرد دلق مرقع
سودش نبود گر نبود عاشق صادق
بر خرقه ی تسلیم زن از سوزن اخلاص
یک رقعه ز پرکاله ی ارباب حقایق
گر بشنوی از من سخن و کار بداری
یک نکته ی شایسته ی بایسته ی لایق
با اهل صفا می خور هان تا نخوری می
الا به رخ فرخ اصحاب موافق
یک پرتو نورست چه لیلی و چه مجنون
یک ذره ظهور است چه عذرا و چه وامق
این جا که من و تو سر و دستار حرام است
و آن جا که همه اوست حلال است لواحق
در گردن تو ما و من توست علاقه
گر بر شکنی وارهی از کل علایق
خود واقعه ای نیست دگر جز تو در این راه
از خویش برون آی و برستی ز عوایق
محتاج کسی باش که محتاج نباشد
تقدیر برون است ز تدبیر خلایق
موسی نتوانست درآمد به ره خضر
عاقل نتواند که شود پس رو عاشق
دل سوخته می باش و به خون غرقه نزاری
کمتر نتوان بود درین ره ز شقایق
نعل فرس عشق ز پیشانی خود ساز
بر ذروه ی افلاک زن اوتاد سرادق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق
اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق
سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است
از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق
آنی تو که هر چند بجویند نیابند
[...]
بنشست بجای پدر آن خواجه مطلق
و او از برآمد زفلک قد رجع الحق
آراسته شد صدر بصد حشمت و تمکین
وافروخته شد شرع بصد زینت و رونق
ای باهمه دلها چو روان گشته موافق
[...]
ای گشته خجل از گل روی تو شقایق
حیران شده در نرگس مست تو خلایق
بسیار بگشتیم به هر باغ و ندیدیم
سروی چو قدت رسته در طرف حدائق
اکنون که چمن رونق گلزار جنان شد
[...]
ای ملک طراوت به تو زیبنده ولایق
روی تو و گلبرگ طری هر دو مطابق
از طرّه ی تو بوی برد عنبر سارا
وز چهره ی تو رنگ برد برگ شقایق
وصف سر مویی ز میان تو نکردیم
[...]
در زلف تو آویخت دل از قید علایق
سررشته پیوند بود تاب موافق
پهلو به حیات ابدی می زند آن زلف
این است سوادی که به اصل است مطابق
از عشق شکایت گنه حوصله ماست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.