صراحی می زند بانگ اناالحق
بیا ساقی بده جام مروق
من از حلق صراحی می ننوشم
به وقت صبح تسبیح مصدّق
ببین بر چهره ی خوبان که از می
عرق چون می زند بر گل معلق
می و شاهد به غایت سازگار است
ولی با خاطر پاک محقّق
حدیث عاشقان این است بی شک
برین هم عاقلان دارند صدّق
مرا باری از این معنی به سر نیست
به پیش جمله می گوییم مطلّق
به مشتاقان می صافی حلال است
دریغ افسردگان را آب خندق
نزاری کو که بی رخسار جانان
ندارد کار ما سامان و رونق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لذتی از می و عشق میپردازد که در عین حال به عمق و حقیقت زندگی نیز اشاره دارد. شاعر از ساقی میخواهد تا جام مروّقی به او بدهد و به این اشاره می کند که نوشیدن از صراحی احساسات او را خاموش کرده است. او بر این باور است که می و معشوق با یکدیگر هماهنگ هستند، اما برای کسانی که در جستجوی حقیقت و خلوص هستند، این لذتها فقط سرگرمی است. در نهایت، شاعر نگران حال افسردگان است و به این نتیجه میرسد که بدون عشق و زیبایی، زندگی برای او خالی و بیمعناست.
هوش مصنوعی: شرابفروش ندا میدهد که من حقیقت را میگویم، بیا و به من بده جامی پر از شراب.
هوش مصنوعی: من در صبح به جای نوشیدن از لبهٔ جام شراب، به ذکر و یاد خدا مشغول هستم.
هوش مصنوعی: به چهره زیبايیها نگاه کن که چگونه عرق میریزد، مانند مای که بر روی گل معلق است.
هوش مصنوعی: شراب و زیبایی با هم هماهنگ و سازگارند، اما تنها در صورتی که دل خالص و پاکی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: داستان عشق و عاشقی چیزی است که بیتردید عقلای قوم نیز آن را تصدیق میکنند.
هوش مصنوعی: من به هیچوجه از این مفهوم آگاهی ندارم و به همین دلیل نمیتوانم به طور کامل در مورد آن صحبت کنم.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب برای عاشقان مجاز و خوشایند است، اما برای افرادی که غمگین و ناامید هستند، حتی آب خندق هم قابل دسترس نیست.
هوش مصنوعی: کسی که بیلطافت و زیبایی محبوبش زندگی میکند، هرگز نمیتواند جان و کارش را به سامان و رونق برساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شقیق النفس هات علی الشقائق
شرابی کان بدین وقت است لایق
گل اندر باغ می خندد چو معشوق
و قدیبکی السحاب بلحن عاشق
ادر بنت الکروم علی کرام
[...]
دلم را دیده عاشق کرد عاشق
که دل را عشق لایق بود لایق
مراد از دیده معشوق است معشوق
دلم پیوسته عاشق باد عاشق
بدان دلبر سپردم دل که دارد
[...]
بمعجز کرد ماه آسمان شق
نمود از ذاتِ بیچون سرّ مطلق
رفیقی هم دم و یاری موافق
به دست آور ببُر از هر منافق
برو یاری طلب کن کاندرین راه
گزیرت نبود از یاری موافق
بهانه عشق لیلی کن چو مجنون
[...]
کدامین نقطه را نطق است «اناالحقّ»
چه گویی هرزهای بود آن مُزَبّق؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.