هر که نباشد چو من پسرو ارباب عشق
خامی و افسردهایست بی خبر از باب عشق
مدعیان کردهاند پشت بر احکام عقل
معتقدان کردهاند روی به محراب عشق
ترک خور خواب کن برگ مشقت بساز
نیست به آسودگی رخصت اصحاب عشق
ای که بهشت آرزو میکنی و غافلی
روضهٔ ما کوی دوست رضوان بوّاب عشق
گردن عشاق بین قید به زنجیر شوق
بر در مشتاق بین جذب به قلّاب عشق
هر چه مشوش شود جوف دماغ خرد
گو به من آی و بخور شربت جلّاب عشق
برق نفاقش بزد سوخته خرمن بماند
هر که به رغبت نداد خانه به سیلاب عشق
نقد نبهره نزد عشق چو قلّاب عقل
گشت روان لاجرم سکهٔ ضراب عشق
کشتی تدبیر ما کی به درآید ز موج
عشق محیط است و عقل غرقه به گرداب عشق
سوز و نیازی رسید قسم نزاری و بیش
کلکی و فکری نداشت از همه اسباب عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خم ابروی تو قبله ارباب عشق
وی حرم کوی تو کعبه اصحاب عشق
میرسد از هر زمان تازه عتابی ز تو
حب تو کی میرود از دل احباب عشق
زلف کمندت که هست دام دل عاشقان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.