گنجور

 
امیر معزی

ای یافته اسلام به اقبال تو رونق

اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق

سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است

از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق

آنی تو که هر چند بجویند نیابند

مانند تو اندر همه آفاق موفق

تا حشر به اقبال تو هستند مؤثر

هفت اختر سیاره برین گنبد ازرق

از جنبر اقبال تو بیرون نبرد سر

جز خیره‌سر و ابله و دیوانه و احمق

دانی تو خداوند که ده پانزده سال است

تا نزد بزرگان سخنم هست محقق

زان قوم نیم من که برند از پی دینار

اشعار مُزوّر بر ممدوح مطوّق

از حضرت اگر دورم هستم به تو نزدیک

زیبد که دهی کار مرا حشمت و رونق

چون جان مرا هست به مدح تو تعلق

مپسند مرا در غم مرسوم معلق

بر روی زمین مهتر مطلق تویی امروز

مرسوم من اطلاق کن ای مهتر مطلق

عاجز شدم از شکر تو هرچند که در شعر

با لفظ جریرستم و با طبع فرزدق

عزّ تو و ایام تو جاوید همی باد

در فایده مُسْتَغرق و در شکر مغرّق

لرزنده چو زیْبَقْ دل اعدای تو از بیم

وز گریه دو چشمش همه چون چشمهٔ زیبق

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

بنشست بجای پدر آن خواجه مطلق

و او از برآمد زفلک قد رجع الحق

آراسته شد صدر بصد حشمت و تمکین

وافروخته شد شرع بصد زینت و رونق

ای باهمه دلها چو روان گشته موافق

[...]

حکیم نزاری

گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق

نی شیخ بود زرق فروشیست منافق

و نیز به نسبت ببرد دلق مرقع

سودش نبود گر نبود عاشق صادق

بر خرقه ی تسلیم زن از سوزن اخلاص

[...]

ابن یمین

لعل لب دلدار شرابیست فرحبخش

در میکده عشق

خواجوی کرمانی

شمیم باغ بهشتست یا نسیم عراق

که گشت زنده ز انفاس او دل مشتاق

برون ز خامه که او هم زبان بود ما را

که دستگیر تواند شد از سر اشفاق

ترا بقتل احبّا مؤاخذت نکنند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
ناصر بخارایی

ای چشم سیاه تو بلای دل عاشق

ای زلف پریشان تو مجموع خلایق

با عارض تو دل نبرد نام ریاحین

با چهرهٔ تو کس نبرد نام شقایق

اسرار لب لعل تو هرکس نشناسد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه