به یک غمزه شهری پریشان کنی
به عمدا گذر گر بر ایشان کنی
مشعبد صفت گر شوی در حجاب
از این طرفه بازی فراوان کنی
فرود آی در کنج ویران من
اگر گنج خواهی که پنهان کنی
وگر نه گذر کن بر ارباب بخل
چو خواهی که معمور ویران کنی
دو علت یکی حرص و دیگر حسد
چنین درد را هم تو درمان کنی
ببر هرچه در آفرینش دلی ست
چو در بنده شد چاره جان کنی
چو برخواستند از سر جان و دل
برایشان همه مشکل آسان کنی
نه چندان که در امتحان گاه قهر
قیامت برآری و طوفان کنی
ز ناگفتنی هاش توبه کنی
ز نا کردنی ها پشیمان کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی از جمله عشق، حسد و حرص میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که اگر میخواهد گنجی پنهان پیدا کند، باید به ویرانی و زوال فکر کند. او همچنین به دو عادت منفی، یعنی حرص و حسد، اشاره میکند و از شاعر درخواست میکند که این درد را درمان کند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که برای رفع مشکلات و چالشها باید از پشیمانی و ناگفتنیها توبه کرد.
هوش مصنوعی: با یک نگاه دلربا میتوانی شهر را به هم بریزی، اگر با نیت خاصی از کنار آنها بگذری.
هوش مصنوعی: اگر به صفات خودخواهی و دلسردی دچار شوی، در این دنیای رنگارنگ و پر از شوخی و سرگرمی، خیلی زیاد بازی و تظاهر میکنی.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال گنجی هستی که آن را مخفی کنی، به گوشهی ویران من بیا و فرود بیا.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگیات را به خطر بیندازی، به سراغ کسانی برو که فقط در فکر خود هستند و هیچ چیز دیگری برایشان مهم نیست.
هوش مصنوعی: دو دلیل وجود دارد: یکی حرص و دیگری حسادت. این دو مشکل را میتوانی درمان کنی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در عالم وجود دلی دارد، آن را از خود دور کن و به روح و جان بنده کاری کن.
هوش مصنوعی: وقتی که انسانها با همه وجود و عشق به پا میخیزند، همه دشواریها و چالشها برایشان به سادگی حل میشود.
هوش مصنوعی: نه آن قدر که در زمان امتحان، خشم روز قیامت را به پا کنی و همه چیز را ویران کنی.
هوش مصنوعی: از کارهایی که انجام ندادهای، پشیمان شو و از چیزهایی که نمیتوانی بیان کنی، توبه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترا بهتر آید که فرمان کنی
رخ نامور سوی توران کنی
وز آن صفه دیو بی جان کنی
همان مرمر کوچه پیچان کنی
چو بندی کمر پیش و فرمان کنی
چنانچون بفرمایدت آن کنی
ایا نجم دین گر تو احسان کنی
همه درد را جمله درمان کنی
اگر چه نه ای آصف بر خیا
که از خیل دیو اهل دیوان کنی
سزد کز کفایت تو در مملکت
[...]
اگر با من ایدر تو پیمان کنی
زبان را به پیمان گروگان کنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.