آگاه کسی ز کار ما نیست
کاو را نظری به یار ما نیست
ماییم و دلی خراب و آن نیز
یک روز به اختیار ما نیست
صیدی که سر از کمند پیچد
در جرگهٔ شهسوار ما نیست
آن بنده که رای خویش جوید
در درگه شهریار ما نیست
خود بینی و خویشتن پرستی
رسمی ست که در دیار ما نیست
آگاه نشاط از غم ما
یاراست که غمگسار ما نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کار به اختیار ما نیست
به کردن کار، کار ما نیست
زرق و فن و مکر کار ما نیست
تزویر و ریا شعار ما نیست
آسوده دلی شعار ما نیست
راحت در روزگار ما نیست
زان قامت آسمان خمیده
کش طاقت حمل بار ما نیست
باور نکند کس ار بسوزم
[...]
دیریست که یار یار ما نیست
دل نیز امیدوار ما نیست
یک دم به مراد خود نشستیم
امروز ز روزگار ما نیست
ما خانه رمیدههای ظلمیم
[...]
بی زلف تو، چون قرار ما نیست،
جز شام به روزگار ما نیست
چون زلف تو، در رخت، فروغی،
با بخت سیاه، کار ما نیست
تن پروری و خودی ستودن،
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.