گنجور

 
قاسم انوار

گر دل برفت، مسکن جانها بکوی تست

گر عقل رفت، جرعه ما در سبوی تست

در جان ما ز بحر صفا شبنمی نماند

ما خوشدلیم کآب سعادت بجوی تست

تا دل جمال روی ترا دید لایزال

در فکر خود نماند، چو در فکر روی تست

عمری بآرزوی تو گرد جهان بگشت

تا هست و بود و باشد در جستجوی تست

آشفته گشت و خرقه بصد پاره چاک زد

جانرا گناه نیست، که جان مست روی تست

گفتی: فنا شو از خود و یکدم بما نگر

ای آرزوی دیده، مرا آرزوی تست

قاسم شراب جمله خم خانه ها کشید

محتاج قطره ایست که اندر کدوی تست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
اهلی شیرازی

روی کسی چو صورت آینه سوی تست

کز خویشتن تهی و پر از مهر روی تست

ای آفتاب بر فلک همچو ماه تو

پشتش از آن خمیده که مایل بسوی تست

تنها نه از حدیث تو من در حکایتم

[...]

نشاط اصفهانی

تنها نه من که چشم جهانی به روی تست

روی نیاز خلق ز هرسو به سوی تست

بیچاره آن که از تو بغفلت گذشته است

غافلتر آنکه با تو و در جستجوی تست

جان میدهم ببوی سر زلف دلفریب

[...]

رضاقلی خان هدایت

بیچاره آنکه از تو به غفلت گذشته است

غافل تر آنکه با تو در جستجوی تست

با دیده کس فروغ تو بیند زهی دروغ

که این نور دیده نیز فروغی ز روی تست

جیحون یزدی

ای داوریکه مصحف توحید روی تست

ایمان و کفر در بدر از جستجوی تست

زنار و سبحه خسته دل ازگفتگوی تست

هرجا که بنگرم بهمه سوی کوی تست

صغیر اصفهانی

با آنکه دل معاینه ناظر بروی تست

باز از پی مشاهده در جستجوی تست

هرجا که گرد نیست گرفتار رشتهٔی

آن رشته را چو می نگرم تار موی تست

هر گل بچشم اهل نظر طرفه دفتری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه