گنجور

 
صغیر اصفهانی

با آنکه دل معاینه ناظر بروی تست

باز از پی مشاهده در جستجوی تست

هرجا که گرد نیست گرفتار رشتهٔی

آن رشته را چو می نگرم تار موی تست

هر گل بچشم اهل نظر طرفه دفتری

در وصف لطف و خوبی روی نکوی تست

هر غنچه بی نشان ز دهان تو میدهد

هر بلبلی فریفتهٔ رنگ و بوی تست

هر جا سخن کنند ز خوبان روزگار

آن گفتگو مقدمهٔ گفتگوی تست

در هر کجا که مینگرم جز تو نیست کس

دیر و کنشت و مسجد و بتخانه کوی تست

میخواستم به سوی تو رو آورم کنون

بینم که رویم از همه سویی بسوی تست

از سال و ماه و هفته نباشد خبر مرا

بس روز و شب دلم بغم روی و موی تست

باشد در آرزوی وصال تو هر کسی

تنها همین صغیر نه در آرزوی تست