روز از آن آید که با صد خواریم بر در کشد
پرده ناموس شب از روی کارم برکشد
بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
جذبه عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
هیچ جا نگذشت کز وی فتنهای باقی نماند
کاش چون آید غمت رخت از در دیگر کشد
از درش تصدیع کم کردم چو دانستم که او
خط نسیانی مرا یک باره بر دفتر کشد
غم که هر شب مجلسم افسرده زو می گشت رفت
امشب از جرأت چراغم دشنه بر صرصر کشد
چاره یی کز بی قراری تشنه وصل تو را
بر سراب ار چشم افتد دست از کوثر کشد
از فراق امشب «نظیری » مجلسم ماتمگهی است
بوی خون آید چو عودم شعله در مجمر کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و غمناک شاعر در مورد عشق و فراق میپردازد. شاعر از درد فراق و رنجی که از جدایی محبوب به دل دارد، سخن میگوید و به توصیف لحظات سخت و افسردهکنندهای که به واسطه این جدایی تجربه میکند، میپردازد. او از گرمای عشق و سوزش آن در دلش میگوید و آرزو میکند که غم او هر چه سریعتر از زندگیاش دور شود. شاعر همچنین به صورت نمادین به زیبایی و زرق و برق عشق اشاره میکند و از تحولی که در وجودش به خاطر این عشق رخ میدهد، سخن میگوید. در نهایت، او از احساساتی چون بیقراری، ناامیدی و عواطف شدید به چشم میزند که در فراق محبوب خود از آن رنج میبرد.
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که با شکوه و عظمت به در خانهام میآید و پردههای پنهان شب را کنار میزند و حقیقت و هویت من را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: در کنار شمع، پروانه به خاطر جذبه عشق میسوزد؛ زیرا این احساس قوی او را به سمت مرگ میکشاند و خاکسترش را به خاکستر دیگر پیوند میزند.
هوش مصنوعی: در هیچ جایی از وجود او، آثاری از فتنه و آشوب باقی نمانده است. ای کاش هنگامی که غمت میآید، از در دیگری وارد شود.
هوش مصنوعی: وقتی متوجه شدم که او میتواند تمام خاطرات فراموش شدهام را به یکباره به یادم آورد، دیگر از در خانهاش مزاحمت ایجاد نکردم.
هوش مصنوعی: غم که هر شب باعث ناراحتی و افسردگیام میشد، امشب با جرأت و شجاعت چراغم را روشن میکنم تا بر باد شدید بزنم.
هوش مصنوعی: اگر عاشق تو در آرزوی وصالت با بیقراری به سراب برساند، باید دست از سرچشمه و خوشیهای واقعی بردارد.
هوش مصنوعی: امشب به خاطر جدایی «نظیری»، مجلس من بسیار غمگین و سوگوار است. بویی شبیه خون به مشام میرسد و همچون عود، شعلهای در مجمر ایجاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه آن آمد که باد مهرگان لشکر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر برکشد
باغها را داغهای عبریان بر بر زند
شاخها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زان که سیسنبر چو نمامست و نرگس شوخ چشم
[...]
چون علاء دولت و دین دروغا خنجر کشد
رایت اعزاز حق بر گنبد اخضر کشد
تا بود زین سان هلاک خسم او، از آفتاب
هم سپر گیرد بکف گردون و هم خنجر کشد
دهر کی یارد که در راه خلافش پا نهد؟
[...]
ای خداوندی که هرکه از طاعتت سربرکشد
روزگارش خط خذلان تا ابد بر سر کشد
گر سموم قعر تو بر موج دریا بگذرد
جاودان از قهر دریا باد خاکستر کشد
ور نسیم لطف تو بر شعلهٔ دوزخ وزد
[...]
خسروی کو را به لطف خود همی حق برکشد
خاکپایش چرخ چون در چشم خود اندر کشد
تیر سوی خصم او هدیه همی پیکان برد
تیغ پیش دست او تحفه همی گوهر کشد
بوی عدلش چون بیابد شرع دل بر جان نهد
[...]
هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد
گر بخواهم ور نخواهم او مرا اندرکشد
همچو پره و قفل من چون جفت گردم با کسی
همچو مرغ کشته آن دم پرم از من برکشد
کفر و دین عاشقانش هم رقوم عشق اوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.