با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد
در دیده او نقش من از دور نگنجد
پروانه به مهتاب کند نورفشانی
کز عیش به خلوتگه او نور نگنجد
از گریه من عشرت او تلخ مسازید
در بزمگه خوش نمکان شور نگنجد
سلطان و گدا بر در میخانه خرابند
در حلقه ما شوکت فغفور نگنجد
ما را چه محل، لیک عزیزان نپسندند
هر دل که درو ناله رنجور نگنجد
نومیدی و آنکه ز تو این تیرگی بخت
در روز سیاه و شب دیجور نگنجد
ما و روش دیر که دریای خطا شوست
در شرع غلط گونه منصور نگنجد
از صد ره ویرانه پری جلوه کنان رفت
زان روی که دیوانه به معمور نگنجد
گرمست نیی دم مزن از عشق «نظیری »
کاین ذوق و هوس در سر مخمور نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیمای توام در دل پر نور نگنجد
نور شجر حسن تو در طور نگنجد
در حلقه ی دلها ز صدای نی تیرت
شوریست که در انجمن سور نگنجد
بر کنگره ی وحدت و بردار حقیقت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.