دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
رو بویرانی نهد ملکی که در وی شاه نیست
ما سر کوی فنا خواهیم و ملک نیستی
اهل دل را میل خاطر سوی مال و جاه نیست
جذبه ای از کبریای عشق هرگز کی رسد
هرکرا از کوه غم رخساره همچون کاه نیست
بگذر از خویش و درآ در راه عشق او حسین
خودپرستان را قبولی چون در آن درگاه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حال دل آشفتگان و غم ناشی از دوری محبوب اشاره دارد. شاعر از ناآگاهی دوستان نسبت به دردها و مشکلات عاشقان سخن میگوید و میزند که حتی با آمدن بهار و زیبایی گلها، هنوز غم در دل وجود دارد. او به ویرانی دل بدون حضور محبوب اشاره کرده و بیان میکند که اهل دل، به جای جستجوی مال و مقام، به دنبال عشق واقعی هستند. در نهایت، شاعر دعوت میکند که از خودخواهی دست برداشته و به عشق بپردازند، زیرا در درگاه عشق، خودپرستی جایی ندارد.
هوش مصنوعی: دوست از وضعیت دلهای پریشان خبر ندارد، آه و فریاد ما از درد او به حدی است که مجال آسودگی نداریم.
هوش مصنوعی: باد بهاری از باغ میوزد، اما چه فایده دارد وقتی که از گل صدبرگ من هیچ بویی به آن نرسد؟
هوش مصنوعی: دلکشور بدون حضور او ویران شده است، مانند سرزمینی که در آن هیچ پادشاهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ما به جستجوی دنیای فانی و نابودشدنی هستیم و کسانی که دلشان به این دنیا وابسته است، به مال و قدرت علاقهای ندارند.
هوش مصنوعی: عشق الهی و بزرگوار هرگز به هر کسی نمیرسد. افرادی که بار سنگین غم را بر دوش دارند، در برابر این جذبه و محبوبیت همچون کاهی نازک و بیاهمیت هستند.
هوش مصنوعی: از خودت فاصله بگیر و به سوی عشق او گام بگذار. کسانی که فقط به خود اهمیت میدهند، در این درگاه مورد پذیرش قرار نمیگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست
هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست
فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر
یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست
بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا
[...]
زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست
در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوست
در صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند
[...]
کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست
کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست
یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ
چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست
هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم
[...]
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
[...]
داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست
در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست
بخت با ما سرکش است و مدعا با ما به جنگ
کهربای شوق ما را جذبه یک کاه نیست
فصل ها شد در تباهی، برنیامد عمر ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.