خوی شه عربده جو افتادست
کشته یی بر سو کو افتاده ست
به ادب زی که سرمستان را
بد کمندی به گلو افتادست
بهش از شارع میخانه گذر
سرمستان چو کدو افتادست
در خرابات مغان مستان را
کاسه بشکسته سبو افتادست
آن که افتاده برین؟ در راهش
قدمش از تک و پو افتادست
خوشی ما ز گل و بستان نیست
صحبت یار نکو افتادست
خوش عبیری به هم آمیخته عشق
خو به خو بوی به بو افتادست
عشوه سنبل و گل دل خلدم
ره بر آن گلشن و کو افتادست
جای دل خرده مینا چینم
وه که بارم به غلو افتادست
دلبرم را سر رسوایی نیست
کار جیبم به رفو افتادست
با خودم دشمن جان باید بود
چه کنم دوست عدو افتادست
هر نفس دلق «نظیری » رنگی است
عشق را چشم برو افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای مستان و وضعیت ناشی از عشق و شوق پرداخته است. او به بیان افتادگی و شکستگی مستان در میخانهها اشاره میکند و از چگونگی اثرات عشق و دوستی بر زندگیاش میگوید. شاعری در میان بادهنوشی و شادی، از دلشکستگی و مشکلات نیز سخن میگوید و به تضادهای روابط انسانی و ناپایداری احساسات اشاره میکند. او از زیباییهای عشق و تأثیر آنها بر وجود خود میگوید و در نهایت به وضعیت دشوار خود در روابط اشاره دارد.
هوش مصنوعی: طبیعتی که جستجوگر هیاهو و جنجال است، اکنون به حالت جنون دچار شده و در نتیجه، فردی کشته شده است که بر زمین افتاده.
هوش مصنوعی: با حفاظت از آداب و رسوم زندگی کن، زیرا افرادی که در حال مستی و شوق هستند، ممکن است گرفتار مشکل شوند.
هوش مصنوعی: سرمستان به جای اینکه به میخانه بروند، مثل کدو افتادهاند و در حال استراحتاند.
هوش مصنوعی: در میخانهی شاعران، لیوانهای مستان شکسته و خالی است و امیدی به پر شدن آنها نیست.
هوش مصنوعی: کسی که در این وضعیت قرار گرفته، به سبب ناتوانی یا مشکلاتش نتوانسته است قدمی بردارد و از حرکت بازمانده است.
هوش مصنوعی: خوشحالی ما به خاطر زیباییها و گلها نیست، بلکه به خاطر صحبتهای نیکو و دلنشین دوستمان است.
هوش مصنوعی: عشق به طور عمیق و خوشایند با عطرها و زیباییها در هم آمیخته و حالتی دلپذیر به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی گل و سنبل مرا به سمت آن باغ دلربا کشاند و در آنجا افتاد.
هوش مصنوعی: من برای دل خود کمبودهای زیبایم را کنار میگذارم و متوجه میشوم که بار سنگینی بر دوش دارم.
هوش مصنوعی: دلبندم به مهربانی و زیبایی مشهور است و رسواییای در کار او نیست، اما اوضاع مالی من به وخامت کشیده شده و با مشکلات اقتصادی روبرو هستم.
هوش مصنوعی: باید با خودم به عنوان یک دشمن رفتار کنم، چون چه کار میتوانم بکنم وقتی دوست من به دشمن تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه که میگذرد، مثل دلقی رنگارنگ و زیبا، عشق در دل ما جلوهگری میکند و چشمان ما به آن به خوبی توجه دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر عروسی که کنون در چمن است
همه در حیرت و حسرت چو من است
شاخ از قطره چو سیمین سمن است
برگ در روضه چو زرین مجن است
آب بر شاخ بهنگام سحر
[...]
سیزده جنس نهاده است نبی
که همه مسخ شدند و همه هست
ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع
دیگری پیل که شد فسق پرست
من خری دیدم کو مسخ نبود
[...]
دل و جانم بره جانان است
گر بدو باز رسم جان آن است
پای در دامن صبر آرم از آنک
دست دست ستم هجران است
آن چه من می کشم از فرقت او
[...]
ای که نه شقّۀ چرخ اطلس
بارگاهی ز سرا پردۀ تست
بهر شاگردی فرّاشات
بسته جوزا کمر خدمت چست
ماهرویان پس پردۀ غیب
[...]
گر ز خورشید بوم بی نور است
از پی ضعف خود، نه از پی اوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.