گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

نه سر سیحۀ زاهد نه چلیپای کشیش

کفر زلف تو رها کرد مرا از همه کیش

دوست گر وقت تماشاست به دیوانۀ خویش

سنگ طفلان ز پی و راه بیابان در پیش

با هوای لب خندان تو نیشم همه نوش

با خیال سر مژگان تو نوشم همه نیش

در سیه‌روزی ما این همه ای زلف مکوش

با حذر باش ز جمعیت دل‌های پریش

لب طناز تو پرناز و مرا حوصله کم

چشم غماز تو خونخوار و مرا حوصله بیش

من نتابم ز کمانخانۀ ابروی تو روی

مژه گو تیر جفا پاک بپرداز ز کیش

تیغ تیز از سر آن خط سیه باز مگیر

لاوه بر روی خود ای دوست مکش دشمن خویش

ناسپاس است اگر حق نمک نشناسد

سال‌ها خون جگر داده لبت بر دل ریش

خنده بر ریش رقیبت چه کنم گر نکنم

که کند غرقه به ناچار نشت بحشیش

تو که شب با منی اندیشۀ فردا جهل است

کار امروز به فردا نگذارد درویش

میزند بر در دل حلقه نهانی غم دوست

نیرا خانه بپرداز ز بیگانه و خویش

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
کسایی

تا تو آن خیش ببستی به سر اندر، پسرا

بر دلم گشت فزون از عدد ریشه‌ش ریش

ماهرویا، به سر خویش، تو آن خیش مبند

نشنیدی که کند ماه تبه جامهٔ خیش ؟

منوچهری

رزبان تاختنی کرد به شهر از رز خویش

در رز بست به زنجیر و به قفل از پس و پیش

بود یک هفته به نزدیکی بیگانه و خویش

ز آرزوی بچهٔ رز، دل او خسته و ریش

امیر معزی

این منم یافته مقصود و مراد دل خویش

با حوادث شده بیگانه و با دولت خویش

وین منم دیده و دل کرده پس از چندین سال

روشن و شاد به دیدار ولی‌نعمت خویش

صدر اسلام عمادالدین‌ْ بوبکر که هست

[...]

سعدی

گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش

کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

عمرها بوده‌ام اندر طلبت چاره کنان

سال‌ها گشته‌ام از دست تو دستان اندیش

پایم امروز فرورفت به گنجینه کام

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
همام تبریزی

اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش

ور بود تشنه جگر چشمهٔ حیوان در پیش

لذت آب ز سیراب نباید پرسید

این سخن خوش بود از تشنه جیحون اندیش

ذوق آن حال کسی راست که از نوش وصال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از همام تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه