گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد

انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد

نزدیک من از لذت عشقش خبری نیست

آن دلشه کش یار دل آزار نباشد

ایکاش بخوابیت کشد تنک در آغوش

بخت من سرگشته چو بیدار نباشد

خواهم شب وصل تو کشم شمع بغیرت

تا سایۀ تو همکش دیوار نباشد

زان ناله کشم بر سر ایندام که ترسم

من میرم و صیاد خبردار نباشد

نی زنده هله نی بکشد نی کند آزاد

کافر بکمند تو گرفتار نباشد

گویمکه چو بر من گذری پویمت از پی

بینم چو ترا طاقت رفتار نباشد

تا بوسه بجانست بده گرم که آید

روزی که فروشی و خریدار نباشد