نوش لب یار نیم خند است
دوشان دلان بهار قند است
عاشق چکند که دل نبازد
کان کودک شوخ دلپسند است
بی خود زقفای تو نپویم
یک گردن و صد هزار بند است
جانهای بلب رسیده داند
در کشور حسن بوسه چند است
کوتاه کنم حدیث زلفت
تا چشم همیرود کمند است
تیری و دو صد شانه در پیش
نازی و دو صد نیازمند است
آهسته رو ای شه سواران
صد قافله دل پی سمند است
سروار بتو سر فرو نیارد
پیداست که قامتش بلند است
سیلاب ز سرگذشت و نه نشست
آتش که بجان مستمند است
دردا که طبیب را خبر نیست
زنیدرد که بر تن نژند است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی میپردازد و توصیفاتی از احساسات عاشقانه را ارائه میدهد. شاعر از لذت نوشیدن لبهای محبوب صحبت میکند و به شیرینی عشق اشاره میکند. همچنین به عشق آتشین و وابستگیهای عاطفی میپردازد و میگوید که دل عاشق نمیتواند بیخبر از محبوب بماند، حتی اگر سختیهایی در راه باشد. شاعر به بلندی قامت محبوب و زیبایی او و نهیب به قافلهای از دلهای عاشق اشاره میکند که به دنبالش هستند. در نهایت، درد و رنج عاشقانهای که با آن مواجه است را نیز بیان میکند و به ناچاری طبیبها در درک این دردها اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: نوشیدن لبهای محبوب مانند نوشیدنیای شیرین و لذتبخش است و دلهایی که در عشق هستند، مانند بهار، سرشار از شیرینی و شکرند.
هوش مصنوعی: عاشق چه کار کند که دلش را نبازد، چون آن کودک بیخیال و خوشدل است.
هوش مصنوعی: بیهوده از قدرت تو نگویم، حتی اگر گردن بزنند، باز هم صد هزار زنجیر در کار است.
هوش مصنوعی: دلهای عاشق در سرزمین زیبایی میدانند که ارزش بوسه چقدر است و چه قدر محبوبیت و عشق در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: دیدگاه خود را درباره زیبایی و جذابیت زلفهای تو کوتاه میکنم، زیرا وقتی چشم به آنها بیفتد، همچون کمندی بر دلم میافتد و اسیر میشوم.
هوش مصنوعی: در جلو زیباییات، تیر عشقی را پرتاب میکنم، و در این مسیر، دو صد نفر به محبت تو نیازمندند.
هوش مصنوعی: به آرامی حرکت کن ای سواران، چون دل من به شدت عاشق و درگیر عشق است.
هوش مصنوعی: سرو، به خاطر بلند قامت بودنش، سرش را به سمت تو پایین نمیآورد.
هوش مصنوعی: آتش از حادثهها و مشکلات نشأت میگیرد و نه از آرامش و سکون، چرا که این آتش نتیجه تلاش و رنجهای کسانی است که در زندگی خود با چالشهای سختی مواجهاند.
هوش مصنوعی: کاش طبیب از درد آگاه بود، دردی که بر بدن من سنگینی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظم ار چه به مرتبت بلند است
آن علم طلب که سودمند است
ما را دل زار مستمند است
و آویخته خم کمند است
ای جان کسی، دل رهی را
می پرس که نیک دردمند است
بدگوی که سرد گردد این دل
[...]
دانست که زار و دردمند است
آن دلشده را نه جای پند است
طوبی که به سدره سربلند است
پیش قد تو نیازمند است
با خط تو سبزه گر زند لاف
از غنچه سزای ریشخند است
عمری تو و زلف با تو همسر
[...]
ور شکوه کنی، نه سودمند است
سخت است زمین، فلک بلند است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.