گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نسیمی

جام شراب و ساقی زیبا و بانگ نی

یحیی العظام و هی رمیم بفضل حی

از زهد باریا چو نشد کار ما تمام

ماییم بعد از این و خرابات و جام می

مطرب بیا و نغمه مستانه ساز کن

چون کار عشق نیست بجز های و هوی و هی

خورشید عشق پرده ز رخسار برگرفت

ظل ظلیل عشق ز تشویق گشت طی

جانم فدای عشق که از نور او نماند

در چشم عاشقان بجز از دوست هیچ شی

تا شد اسیر چاه زنخدان او دلم

عار آیدش ز شاهی کاووس و جاه کی

بیزار شد ز خرقه و بگذشت ز خانقاه

جان نسیمی تا به خرابات برد پی