گنجور

 
نسیمی

در عشق تو ای مهرو! عاشق چو منی کوکو؟

تا بر سر ویرانها چون کوف زند «کو کو»

سوزد به غمت، سازد، در راه تو جان بازد

وانگه نظر اندازد بر روی تو از شش سو

ای غیرت ماه و خور، بردار نقاب از رخ

تا پیش مه رویت بر خاک نهد مه رو

تا بر اثر پایت مالم رخ و پیشانی

افتاده چو خورشیدم بر خاک سر هر کو

در دور سر زلفت کی امن و امان باشد

چون دزد دل و جان شد آن دل سیه هندو

پرنور کنم چون مه از مهر دو عالم را

از زلف تو گر روزی افتد به کفم یک مو

ای بخت من از چشمت با دولت بیداران

صد رحمت حق هردم بر غمزه آن جادو

ای در طلب وصلت چون چرخ به سر گردان

هم عابد «یاهو» زن، هم زاهد «یا من هو»

چشم تو دل عارف گیرد چو به صید آید

هی هی که چه فتان است آن شیر شکار آهو

ای روی ترش صوفی مفروش به ما سرکه

کز یاد لبش ما را پر شد ز عسل کندو

ای بر سر سجاده تسبیح کنان بشنو

فریاد اناالحق ها در حلقه آن گیسو

معراج نسیمی شد قوسین دو ابرویت

ای شمع شب اسرا، وی بدر هلال ابرو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او

دل گفت که کی آمد جان گفت مه مه رو

او آمد در خانه ما جمله چو دیوانه

اندر طلب آن مه رفته به میان کو

او نعره زنان گشته از خانه که این جایم

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حافظ

ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو

چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو

ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟

سیم است برت یا عاج؟ سنگ است دلت یا رو؟

لعلت به در دندان بشکست لب پسته

[...]

سلیم تهرانی

بسته کمر کینم، از قبضه کمان او

در کشتن من تیغش، افتاده به یک پهلو

چون سرو سوی مسجد آمد به نماز، اما

می خورده و چون غنچه آید ز دهانش بو

بیماری چشمش را تعویذ چو بنویسند

[...]

واعظ قزوینی

شاهنشه دین پرور، دارای سلیمان فر

آنکو بودش بر در، پیوسته شهان را رو

گردیده ز بس کوته، دست ستم از بیمش

بر خویش صبا لرزد، از گل چو ستاند بو

جودش ز جهان از بس، آیین طلب افگند

[...]

خالد نقشبندی

ای از گل رخسارت خون خورده گل مینو

با قد تو تا یک مو فرقی نبود یک مو

این شمع شب تار است یا پرتو رخسار است؟

این نافه تاتار است یا رایحه گیسو

برجیس مبدل شد با مهر جهان‌آرا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه