ای از گل رخسارت خون خورده گل مینو
با قد تو تا یک مو فرقی نبود یک مو
این شمع شب تار است یا پرتو رخسار است؟
این نافه تاتار است یا رایحه گیسو
برجیس مبدل شد با مهر جهانآرا
یا حور رخ جانان مقرون به خم ابرو
از غمزه خونریزت دل ریش بود، جان هم
چون نرگس فتانت کی دیده کسی جادو؟
یاقوت بود لعلت مرجان مرا یاقوت؟
در دایره ناسوت، نبود چو لبت دلجو
در بردن دل هاروت کی میشمرد ماروت؟
گیرد به نگه چشمت بر آهو دوصد آهو
گویند مگو با کس چندین سخن عشقش
کی گنج نهان گردد در دستگه هندو؟
گرچه سخن خالد خالی ز بلاغت نیست
لیکن نبود او را ذوق سخن خواجو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوقهای است که به فرشتگان و زیباییهای بهشتی تشبیه شده است. شاعر از ویژگیهای ظاهری او مانند چهره و موها مینویسد و در ادامه، به تاثیر عمیق چشمان او بر دل و جان اشاره میکند. همچنین، نشانههایی از عشق و جذابیتهای پنهان عشق را به تصویر میکشد و به مقایسه زیبایی معشوق با چیزهای ارزشمند میپردازد. در نهایت، شاعر به لحاظ بلاغت و توانایی سخن گفتن اشاره میکند که علیرغم زیبایی کلامش، هنوز از ذوق و لذت کلام دیگری مانند خواجو کم دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که چهرهات همچون گل است و بر اثر عشق دلم خون میدرد، قد تو و زیباییات به قدری بینظیر است که حتی یک مو هم میان آنها تفاوتی نیست.
هوش مصنوعی: آیا این شمع شب تاریک است یا نور چهره؟ آیا این عطر تاتاری است یا بوی موها؟
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی به گونهای نمایان شده که چهرهای دلنشین و جذاب در آسمان مناظر زندگی میدرخشد. زیبایی این شخص چنان دلرباست که میتواند دلهای مردم را تسخیر کند و با جذابیتش توجهها را به خود جلب نماید.
هوش مصنوعی: نگاه پرخون و دلخراش تو باعث رنج و حال دردناک من شده است. جانم همچون گل نرگس زیبا و دلربا هست، اما آیا کسی تا به حال جادوی زیبایی تو را دیده است؟
هوش مصنوعی: ای لعل خوش رنگ، تو یاقوتی هستی، اما آیا در دنیای مادی (ناسوت) مثل لبهای دلجو و دلنوازت وجود دارد؟
هوش مصنوعی: در جلب محبت هاروت، کسی به حساب ماروت نمیآید. با نگاه چشمانت به آهو، دوصد آهو در دام میافتند.
هوش مصنوعی: میگویند با کسی درباره عشق صحبت نکن، زیرا عشق مانند گنجی پنهان است که نمیتواند در دست کسی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: اگرچه سخنان خالد از نظر بلاغت خالی نیست، اما او به مانند خواجو ذوق و شوق ادبی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او
دل گفت که کی آمد جان گفت مه مه رو
او آمد در خانه ما جمله چو دیوانه
اندر طلب آن مه رفته به میان کو
او نعره زنان گشته از خانه که این جایم
[...]
ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو
چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو
ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟
سیم است برت یا عاج؟ سنگ است دلت یا رو؟
لعلت به در دندان بشکست لب پسته
[...]
در عشق تو ای مهرو! عاشق چو منی کوکو؟
تا بر سر ویرانها چون کوف زند «کو کو»
سوزد به غمت، سازد، در راه تو جان بازد
وانگه نظر اندازد بر روی تو از شش سو
ای غیرت ماه و خور، بردار نقاب از رخ
[...]
بسته کمر کینم، از قبضه کمان او
در کشتن من تیغش، افتاده به یک پهلو
چون سرو سوی مسجد آمد به نماز، اما
می خورده و چون غنچه آید ز دهانش بو
بیماری چشمش را تعویذ چو بنویسند
[...]
شاهنشه دین پرور، دارای سلیمان فر
آنکو بودش بر در، پیوسته شهان را رو
گردیده ز بس کوته، دست ستم از بیمش
بر خویش صبا لرزد، از گل چو ستاند بو
جودش ز جهان از بس، آیین طلب افگند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.