گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نسیمی

در ضمیرم روز و شب نقش تو می‌بندد خیال

جز تو نقشی در خیالم صورتی باشد محال

هست با عشقت مرا پیوند جانی تا ابد

جاودان زان با توام هرجا که هستم در وصال

جان من با مهر رویت الفتی دارد چنان

کز وجود خویش و از کون و مکان دارد ملال

دارم از خورشید رویت آتشی در جان و دل

وز خیال نقش ابروی تو هستم چون هلال

قامت سرو گل اندام تو در باغ بهشت

بشکند بازار طوبی را به حد اعتدال

آرزومند جمال کعبه وصل ترا

آتش شوق تو در جان خوشتر از آب زلال

واقف سر «سواد الوجه فی الدارین » هست

هر که این معنی بجست از ابجد آن زلف و خال

پیش رخسارت گل از شرم آب گردد در زمان

گر کنی عزم گلستان با چنین حسن و جمال

آفتابی شد نسیمی در هوای او بلی

ذره را خورشید سازد همت صاحب کمال

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode