گنجور

 
ناصرخسرو

مردم سفله به سان گرسنه گربه

گاه بنالد به زار و گاه بخرد

تاش همی خوار داری و ندهی چیز

از تو چو فرزند مهربانت نبرد

راست چو چیزی به دست کرد و قوی گشت

گر تو بدو بنگری چو شیر بغرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode