از بهر چه، ای پیر هشیوار هنربین،
بر اسپ هوا کرد دلت بار دگر زین؟
دین است نهال شکر حکمت، پورا،
بنشانش و به هر وقت ازو بار شکر چین
مر بند هوا را به جز از حکمت نگشاد
حکمت برد از عارض و رخسار چو زر چین
این است تو را منزل و زاد، ای سفری مرد
برگیر، هلا، زاد و همه بار سفر زین
طین است تو را اصل، بلی، لیکن بنگر
کان چیست کزو گشت چنین یار هنرطین
ای رفته چهل سال به تن در ره دنیا،
گمراه چرا شد دل هشیار تو در دین؟
راهت بنمایم سوی دین گر تو نگیری
اندر دل از این پند پدروار پدر کین
دار گذر است اینت، به پرهیز و به طاعت
بشتاب و بپرهیز و رو از دار گذر هین
بنداز تبرزین، چو طبرزد بشنو پند
چون من به طبرزد که کند کار تبرزین؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روی نکو! روی سوی من کن و بنشین
زنهار ز من دور مدار آن لب شیرین
توسروی وبر پای نکوتر که بود سرو
نی نی که ترا سرو رهی زیبد بنشین
امروز مرا رای چنانست که تاشب
[...]
نو گشت به فر ملک این صفه زرین
این صفه زرین که بهشتی است نوآئین
این گنبد ثابت که در او ثابت گشتند
خورشید و مه و مشتری و زهره و پروین
این مجلس خرم که در او چهره نمودند
[...]
در زلف تو گوییکه فکند ای صنم چین
چندان زره و حلقه و چندان شکن و چین
آن سنبل مشکینت که پوشید به سنبل
وان پسته نوشینت که افکند به پروین
خواهیکه ببینی گل و نسرین شکفته
[...]
ای باز پسین زادهٔ مصنوع نخستین
در بخشش و بخشایش و در دانش و در دین
محروم چنانست حسودت که گه خشم
بر وی نکند هیچ کسی جود به نفرین
گر طمع کند بوی خوش از باد صبا هیچ
[...]
می گوی دلا منقبت صاحب صفین
و اندر عقبش مدح اجل منتجب الدین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.