چون دانستی که محبت خدا در حق بندگان ممکن، و رأس همه فضایل و سرمایه جمله سعادات است بدان که الذ همه لذات، و بالاترین جمله ابتهاجات نیز هست و بیان این مطلب آن است که آنچه سابقا اشاره به آن شد معلوم شد که محبت، میل و رغبت طبع است به چیزی که ادراک آن ملایم طبع باشد یا بهجت و سرور به ادراک ملایم و لذت آن، خود ادراک ملائم و رسیدن به آن است پس لذات، تابع ادراکاتند، و انسان جامع قوای چند هست و از برای هر قوه، لذتی است که عبارت است از رسیدن و ادراک آن قوه به مقتضای طبع خود و چون مقتضای قوه غضبیه، انتقام و برتری است، پس لذت آن در تسلط و غلبه است و قوه شهویه که مقتضای آن تحصیل غذا و حصول مباشرت و امثال آن است پس لذت آن در رسیدن به آنها است و همچنین لذت قوه سامعه در شنیدن الحان و نغمه ها و لذت باصره در دیدن آب ها و سبزه ها و صور جمیله و شامه در بوییدن عطرهای طیبه و قوه عاقله که آن را بصیرت باطنه گویند، مقتضای آن معرفت حقایق اشیاء و احاطه علمی به موجودات است پس التذاذ آن در علم و معرفت است و نظر به اینکه منتهای کمال انسانی، بلکه اخص اوصاف الهیه و اشرف صفات ربوبیه، علم است، پس آن، اقوای لذات و اکمل ابتهاجات خواهد بود و از این جهت هرگاه کسی بشنود که او را به زیرکی و دانایی و کثرت علم ستایش می کنند، به نشاط می آید، زیرا از این ستایش کردن و ثنا نمودن، کمال ذات و جمال علم خود را استباط می نماید پس بر خود می بالد و لذت می یابد، بلکه اگر به نظر حقیقت و تحقیق بنگری، ادراکی که کمال است، نیست مگر علم و معرفت، و سایر ادراکات و رسیدن به مقتضیات سایر قوا، مثل حصول غلبه و تحصیل غذا و وصول به وقاع و سماع و امثال اینها، هیچ یک از جمله کمال شمرده نمی شود پس، کمال منحصر درعلم است و چون اقوای لذات، وصول به کمالات است، پس علم، لامحاله اقوای لذات است و شک نیست که لذت جمیع بر یک نسق نیست، چون لذت علم به خیاطی و جولائی، هرگز مانند لذت علم به سیاست مدن و تدبیر مملکت و نظم امور خلایق نیست و همچنین لذت علم نحو و صرف و شعر و تواریخ، چون لذت علم به خدا و اوصاف جلال و جمال او، و معرفت ملک و ملکوت و عجایب خلقت آسمان و زمینها نیست بلکه لذت هر علمی به قدر شرف آن علم است و شرف هر علمی به قدر شرافت معلوم است پس اگر در معلومات، چیزی باشد که اشرف و اجل و اعظم از همه باشد، علم به آن، الذ همه علوم، و اشرف و اکمل آنها خواهد بود.
و این خود، ظاهر و روشن است که در کشور هستی و اقلیم وجود، هیچ چیز اعلی و اشرف و اکمل و اجل از خالق کل و قیوم همه و مربی کاینات و مدبر آنها نیست، و چگونه تصور می شود که احدی در ملک و کمال عظمت و جلال و قدرت و جمال و کبریا و بها بالاتر باشد از کسی که ذات مقدس او در صفات کمال و اوصاف جلال و جمال، تام فوق تمام، و قدرت و عظمت و مملکت او غیرمتناهی است.
و بعد از آنکه این مراتب را یقین داشته باشی، تشکیکی باقی نمی ماند اگر دیده بصیرت باطنیه کور نباشد، لذت به خدا اقوای لذات است و توهم نکنی که همه معارف و ادراکات در لذت تفاوتی ندارند، زیرا همچنان که لذات مختلفه در نوع تفاوت دارند، همچنین لذاتی که از یک نوعند نیز در ضعف و قوت، نهایت اختلاف از برای ایشان هست چنان که می بینی که لذات جوان قوی الشهوه صاحب شبق در جماع اقوی است، از لذت پیر سست شهوت و لذت نظر به صورت جمیل، اضعف است از لذت نظر به صورتی که از آن بهتر باشد و لذت علم به لغت، پست تر است از لذت علم به احوال سماوات و ستارگان.
و همچنین ضابطه در شناختن اینکه کدام لذت اقوی از دیگری است، آن است که او را اختیار بر دیگری کند چنان که می بینیم که اگر کسی مسرور بشود میان بوییدن بوی خوشی، یا مشاهده جمال دلکشی، اگر دوم را اختیار کند می دانیم که لذت ملاحظه جمال نزد او بیشتر است از لذت بوی خوش و شکی نیست که امور نفسانیه و لذات باطنیه در نزد ارباب کمال، به مراتب بسیار از لذات ظاهریه جسمانیه بالاتر و بهتر است، زیرا اگر مردی را مخیر سازی میان خوردن طعام لذیذی و لذت یافتن از آن، و میان سروری و ریاست و استیلای بر خلایق، لامحاله دوم را اختیار می کند، و روزهای بسیار گرسنگی را تحمل می کند مگر اینکه شخص رذلی، دون همتی، دل مرده ای، ناقص عقلی باشد، مانند طفلان، و عمل چنین شخصی حجت نیست.
و همچنان که لذت ریاست و کرامت، و سایر امور معنویه در نزد کسانی که از مرتبه سفاهت طفلی ترقی کرده اند، بالاتر است از لذات ظاهریه جسمیه، همچنین لذت معرفت حضرت رب العزه، و مشاهده جمال حضرت ربوبیت به مراتب غیر متناهیه برتر و بالاتر است، از لذت سروری و خسروی و ریاست و سلطنت، در نزد کسی که هر دو لذت را چشیده باشد و طعم هر دو را یافته باشد.
اما کسی که به لذت معرفت خدا، و مطالعه جمال و جلال کبریا نرسیده باشد، قابلیت ترجیح دادن ندارد و کلام ما در چنین شخصی نیست و ممکن نیست که تا خود به آن لذت نرسد، بتوان کیفیت آن را و ترجیح آن را به او بفهمانید همچنان که لذت نگاه به صورت جمیلی را حالی کور مادرزاد نمی توان نمود و لذت جماع را به عنین نمی توان فهمانید طفل شیرخواره را که بجز پستان مادر ندیده، کیفیت لذت فرمانفرمایی را بر او ثابت نتوان کرد.
پس، همچنین کسی که بجز لذت محسوسات را ادراک نکرده، چگونه ایمان می آورد به لذت معرفت خدا؟ و ترجیح آن بر همه لذتها؟ و حال اینکه نه از برای خدا شبیه است تا تشبیه کنند، و نه شکل و صورتی است تا تمثیل زنند.
پس حقیقت حال همان است که گفته اند: «من ذاق، عرف» یعنی «هر که چشید فهمید».
پس هر که این دو لذت را ادراک کرد، البته ترک لذت ریاست می کند و آستین بر ملک و سلطنت می افشاند و ارباب این لذت را خوار و حقیر می شمارد، زیرا این لذات به انواع کدورات مخلوط، و به صد محنت و رنج مربوط، و به مرگ منقطع است و از پی معرفت خدای و مشاهده جمال و جلال، و مطالعه صفات و افعال او می رود، که از همه کدورات و آفات محفوظ است.
پادشاهان جهان از بی رگی
بو نبردند از شراب بندگی
ورنه ادهم وار، سرگردان و دنگ
ملک را برهم زدندی بی درنگ
ملک را بر هم زن ادهم وار زود
تا بیابی جان من ملک خلود
و لذت ریاست همه تنگی و مزاحمت است، زیرا هر کسی او را طالب، و اجتماع همگی بر یک ریاست غیر ممکن خلاف لذت غیر معرفت و ابتهاج قرب بارگاه رب العزه، که به کثرت طالبین و اجتماع متواردین مزاحم و تنگی در آن نیست و از برای عرض و طول آن نهایتی متصور نه بلکه هر یک از اهل معرفت به مشاهده بهشت غیر متناهی، که نه او را مبدئی و نه منتهایی فایز، هر لحظه از گلستانی گل تازه می چیند، و مردم از سرچشمه جامی لبریز می نوشند هر نفسی از درختی میوه می چینند نه آن بساتین را از پی خزانی، و نه آن گل چینان را بیم از باغبانی «لا مقطوعه و لا ممنوعه».
ما عندلیب گلشن قدسیم و باغ ما
ایمن بود ز باد خزان و هوای دی
پس جمیع اقطار سماوات و ارضین، بلکه همه آفاق عالم ربوبیت که غیر متناهی است، میدان اهل محبت و ارباب معرفت است هر جا که خواهند سیر می کنند و مقام می سازند، بی آنکه احتیاج به حرکت بدن داشته باشند، یا بعضی جا بر بعضی دیگر تنگ نمایند.
بلی، ایشان در وسعت میدان مختلفند «و لکل درجات مما عملوا» و تفاوت درجات ایشان، به حیز حصر و عالم احاطه نمی آید و هر که به این بهجت رسید، و این لذت را چشید، همه غمهای او زایل، و جمله خواهشها و شهوتهای او باطل می گردد و دل او مستغرق لجه عظمت و معرفت می شود نه دل او به اندیشه جهنم مشغول، و نه خاطر او به امید بهشت مشعوف زیرا به جای لذات کثیفه خسیسه دنیا، و علایق آن در دنیا و آخرت، دل او به یاد یک کس بسته، و از همه یادها و فکرها رسته اگر او را در آتش اندازند، ألمش را نیابد، و اگر به بهشتش درآورند به نعیمش التفات ننماید.
و شاید که اشاره به همین لذت، یعنی لذت مشاهده جمال ربوبیت باشد، آنچه را سید رسل از پروردگار حکایت فرمود که «از برای نیکان بندگان خود آماده ساخته ایم آنچه را هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده، و به خاطر هیچ کس نگذشته و این لذت است که خدای تعالی فرموده: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین» یعنی «هیچ کس نمی داند که چه ذخیره شده از برای ایشان، از آنچه دیده ها را روشن می کند».
و وصول به نهایت این لذت، و حصول غایت این بهجت، اگر چه بعد از قطع علاقه روح از بدن می شود، و لیکن اگر در دنیا صفای تام از برای دلی حاصل شود بسا باشد که به بعضی از این لذات برسد، اما به جهت حجب عالم طبیعت، رسیدن به کنه آن، موقوف به خلع بدن عنصری و رفع علایق دنیوی است.
و مخفی نماند که کسی که خدا را شناخت و به حقیقت این لذت رسید، می داند که جمیع لذتهای مختلفه و خواهشهای متفاوته، در تحت آن مندرج، و آن مجمع همه لذات و مرادات و خواهشهاست.
کانت لقلبی أهواء مفرقه
فاستجمعت اذا رأتک القلب أهوایی
یعنی دل مرا خواهشهای بسیار و هواهای بی حد و شمار بود، چون تو را دید همه خواهشها و هواهای آن یکی گردید، و در یک جا مجتمع گردیده شد.
فصار یحسدنی من کنت احسده
و صرت مولی الوری اذ صرت مولایی
یعنی رسیدم به جایی که محسود کسانی شدم که پیش از این به ایشان حسد می بردم، و چون تو مولی و سرور من شدی، سرور مولای همه عالم گردیدم.
امید خواجگیم بود، بندگی تو جستم
هوای سلطنتم بود، خدمت تو گزیدم
ترکت للناس دنیاهم و دینهم
شغلا بذکرک یا دینی و دنیای
دین و دنیای مردم را به ایشان واگذاردم، و یاد تو مرا از همه آنها باز داشت تویی دنیای من و دین من، و تویی حیات من و آخرت من.
سایه طوبی، و دلجوئی حور و لب حوض
به هوای سرکوی تو برفت از یادم
و بدان که همچنان که مذکور شد، آنچه در دنیا حاصل می شود، از معرفت خدای خالی از کدورات و تیرگی عالم طبیعت نیست ولیکن، بعد از آنکه اصل آن را تحصیل نمود، در عالم آخرت جلا و انکشاف می یابد و به تفاوت صفای دلها و تجرد آنها از علایق، ظهور و جلای آن زیاد می شود تا به حدی که به مراتب بسیار از مشاهده روشن تر می گردد.
پس تفاوت معرفت در دنیا و آنچه در آخرت رو می دهد، از مشاهده و لقاء به زیادتی ظهور و جلاست و این مثل کسی است که شخصی را ببیند، و چشم بر هم نهد، که در این وقت صورت او در خیالش هست حاضر و لیکن چون دیده بگشاید، تفاوتی میان صورت خیالی و صورتی که می بیند می یابد و شکی نیست که این تفاوت در صورت نیست، بلکه از زیادتی کشف و ظهور است و از این جهت، او را دیدن می نامند پس معنی دیدن، حصول غایت کشف و جلاست، خواه به چشم باشد یا به غیر آن پس اگر فرض شود تفاوتی که بعد از گشودن چشم از برای آن صورت خیالی حاصل شود، ادراک آن از عضوی دیگر چون سینه یا جبهه می شد، آن را دیدن می گفتند پس همچنین آنچه به خیال در نمی آید، و از برای آن صورتی نیست، چون ذات اقدس باری از برای ادراک و معرفت آنها دو مرتبه است:
یکی به منزله آن صورتی است که در خیال بود، و آن معرفتی است که در دنیا حاصل می شود.
و یکی دیگر به منزله صورتی است که بعد از گشودن چشم مشاهده می گردد و آن است که در آخرت به آن می رسد و تفاوت اینها در وضوح و ظهور چون تفاوت آن دو صورت است و از این جهت مرتبه اخرویه را نسبت به مرتبه دنیایی، لقاء و مشاهده و رویت گویند و این گفتن صحیح است، زیرا رویت را رویت گویند از آن جهت که موجب غایت ظهور است.
پس مادامی که آدمی گرفتار علایق بدنیه است در معرفت عقلیات مانند کسی است که دیده بر هم گذارده باشد در دیدن محسوسات و چون به مرگ، حجاب بدن برداشته شد و نفس قدسی از چنگال جسم عنصری مستخلص گردید مانند آن است که دیده گشوده شود، و لیکن نه آن است که هر که چشم بگشاید صورتهای حسیه را می بیند چون بعضی چشمها از حلیه دیدن عاری است و اصلا نوری ندارند و بعضی تیرگی دارند، که می بینند و لیکن در غبار، تاریک می بینند و بعضی در نهایت نورانیت اند.
پس همچنین نفوس انسانیه بعضی چندان زنگ شهوات و چرک عالم طبیعت بر آن نشسته که جوهر آن فاسد شده و دیگر قابل اصلاح نیست و این نفس، أبدا الآباد از لقای پروردگار به مشاهده نعیم دار القرار محجوب، و در درکات عذاب مخلد می ماند و بعضی دیگر اگر چه زنگ گرفته و لیکن به این حد نرسیده و جوهر آن فاسد نشده و قابل صفا و تطهیر هست و چون از برای غرق شهوات و کثافات جسمانیه عرض عریضی است لهذا از برای این قسم از نفوس، درجات و مراتب بی حد است و این نفوس، محتاج به تطهیر و پاک ساختن هستند تا قابلیت و استعداد مشاهده و لقاء هم رسانند و پاک شدن آنها به نوعی از عقوبت و عذاب اخرویه خواهد شد و مراتب عقوبت نیز چون درجات نفوس، بی حد و نهایت است، اول آنها سکرات مرگ است و آخر سوختن به آتش جهنم، و در میان این دو گرفتاریهای عالم برزخ و انواع أهوال و شداید عرصه قیامت است.
پس هر نفسی که صفای تام از برای او در دنیا حاصل شده باشد و اصلا زنگ و کدورتی نداشته باشد بی حساب به نعیم ابدی فایز می گردد و سایر نفوس لامحاله به یکی از این عقوبات تطهیر خواهند شد، بعضی به مجرد سکرات مرگ و شدت جان کندن پاک و از زنگ خلاص می شوند و بعضی به عقوبات عالم برزخ، زنگ آن زدوده می شود و بعضی پاکی آن موقوف است به اینکه الم عقوبت آخرت را بچشد و بعضی دیگر پاک نمی شود مگر به آتش دوزخ، که باید به شدت آن چرکهای او سوخته شود و خباثت او برطرف گردد بلکه گاه باشد که لحظه ای در آتش پاک شوند و گاه باشد که هفت هزار سال این عالم، در جهنم گداخته شوند و بعضی بیشتر از این و برخی کمتر، و تفصیل آن را بجز علام الغیوب کسی نمی داند و آنهایی که زنگ شهوات، نفس ایشان را فاسد کرده در جهنم مخلد بمانند.
هان، هان به این مغرور نشوی که من از اهل اسلامم و مسلم در جهنم مخلد نخواهد بود، زیرا که از خاتمه امور، هیچ کس آگاه نیست.
و بعد از آنکه به واسطه شهوات نفسانیه، جوهر نفس فاسد شد در دم رفتن، ایمان ظاهری سلب می شود و به کفر از دنیا می رود نعوذ بالله منه.
و از آنچه گفتیم معلوم شد که رسیدن به درجه لقا و مشاهده، موقوف است به تحصیل معرفت در دار دنیا و معرفت در دنیا حکم تخم دارد که چون به زمین دل، زرع شد درخت لقا و مشاهده از آن سر بر می کشد و کسی که تخم ندارد چگونه صاحب درخت می شود پس کسی که در دنیا خدا را شناخت چگونه در آخرت او را می بیند؟ و کسی که در این عالم، لذت معرفت را نیافت چگونه در آن عالم به بهجت مشاهده جمال حق می رسد؟ زیرا حشر هر کس به نحوی است که بر آن مرده و مردن هر کسی به طریقی است که بر آن زیسته: «من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی و اضل سبیلا» و چون از برای معرفت در دنیا مراتب بسیار است پس تجلی نور حق نیز در آخرت درجات مختلفه خواهد داشت، همچنان که زرع به اختلاف تخم آن مختلف می شود و هر قدر که تجلی و مشاهده اقوی باشد محبت و أنس به خدا بیشتر می گردد و هر قدر که محبت و انس بیشتر شد ثمره آن که بهجت و لذت باشد بالاتر می شود تا به جایی می رسد که جمیع لذات اخرویه و نعمتهای بهشت در جنب آن مضمحل می شود بلکه بسا باشد به حدی منتهی می شود که از هر نعمت و لذتی به غیر از لذت لقای حق و مشاهده جمال مطلق، متأذی گردد و گوید:
از در خویش خدایا به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
و از اینجا روشن شد که اصل جمله سعادات، و مایه همه ابتهاجات، معرفت خداست، که در شریعت مقدسه از آن به ایمان تعبیر می شود و آن است که ثمره آن بهجت و لذتی است که چون آدمی در عالم آخرت به آن رسید همه لذتهای بهشت را حقیر می شمارد بلکه از برای ارباب معرفت در دنیا در حالت ذکر و فکر و یاد خدا و مناجات پروردگار و لذتهایی حاصل می شود و نعیم آن را در دنیا به عوض آنها دهند راضی نمی شوند و می گویند:
ریزند اگر در دامنت
نقد دو کون، و در عوض
خواهند کالای غمش
زنهار این سودا مکن
و معذلک این لذت را اصلا نسبتی نیست به لذت لقا و مشاهده که بعد از قطع علاقه بدن حاصل می شود و همچنان که نسبتی نیست میان لذت خیال معشوق و رسیدن به وصال او .
و بیان این مطلب آن است که هر کسی را که لذت به معشوق و رسیدن به وصال او و مشاهده جمال او از چندین راه مختلف می شود:
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن درباره محبت خدا و اهمیت آن در زندگی انسانها و ارتباط آن با لذت های معنوی و معرفتی است. نویسنده به بررسی و تحلیل لذتی میپردازد که از معرفت خدا و زیباییهای الهی بهدست میآید و آن را برتر از هر لذت دیگر میداند.
او اشاره میکند که انسانها دارای قوای حسّی و عقلانی هستند و برای هر قوهای لذتی وجود دارد که بستگی به ادراکات آن قوه دارد. اما بالاترین و والاترین لذت، لذت علم و معرفت است که از شناخت خدا ناشی میشود. بر این اساس، در مقایسه با لذّتهای دنیوی، لذّت معرفت خدا از همه بالاتر است و افرادی که این لذت را تجربه کردهاند، جذابیت و لذتهای دیگر را در مقابل آن کمارزش میدانند.
نویسنده همچنین به این نکته اشاره میکند که در دنیا و آخرت، دستیابی به لذت واقعی وابسته به شناخت خدا و ارتقاء روح انسان است. افرادی که دلباخته معرفت خدا میشوند، بهویژه در قیامت، لذتی بیپایان و غایی را خواهند چشید که هیچگاه از آن خسته نخواهند شد. به همین دلیل، مهم است افراد در دنیا به تحصیل معرفت بپردازند تا در آخرت به لذت و قرب الهی نایل شوند.
هوش مصنوعی: محبت خدا نسبت به بندگان، بالاترین فضیلت و اصلیترین دلیل سعادت انسانهاست. این عشق نه تنها بزرگترین لذتها بلکه بهترین شادیها را نیز به همراه دارد. محبت به معنای تمایل طبیعی انسان به چیزی است که با ذائقهاش سازگار باشد و این لذت و خوشی به درک و دستیابی به آن مرتبط است. انسان دارای قوای مختلفی است و هر قوه، لذتی مختص به خود دارد. مثلاً لذت قوه غضبیه در احساس قدرت و تسلط است، در حالی که لذت قوه شهویه در دسترسی به غذا و ارتباطات جسمی است. از سوی دیگر، قوه عاقله به شناسایی حقایق و علم مربوط میشود و لذت آن در شناخت و معرفت نهفته است. بالاترین کمال انسانی و ویژگیهای الهی علم و دانش است، بنابراین این لذت، بهترین و کاملترین نوع لذت به حساب میآید. وقتی کسی به خاطر دانش و هوش خود ستایش میشود، احساس خوشنودی و لذت میکند، زیرا این ستایش به او احساس کمال و زیبایی میبخشد. در حقیقت، تنها کمال واقعی علم و معرفت است، در حالی که سایر لذتها مثل تسلط بر دیگران یا تأمین نیازهای جسمی به عنوان کمال در نظر گرفته نمیشوند. بنابراین، کمال در علم نهفته است و از آنجا که برترین لذتها، مرتبط با کمالات هستند، علم به ناچار مهمترین لذت را به همراه دارد. همچنین، لذتهای مختلف علمی با یکدیگر برابر نیستند؛ مثلاً لذت علم در هنرهای دیگر با لذت علم در سیاست و مدیریت یا علم خداشناسی قابل مقایسه نیست. بنابراین، لذت هر علمی به شرافت آن علم بستگی دارد و اگر موضوعی وجود داشته باشد که بالاترین و ارزشمندترین باشد، علم به آن نیز برترین و کاملترین نوع علم خواهد بود.
هوش مصنوعی: روشن است که در جهان هستی و در عرصه وجود، هیچ چیز برتر و کاملتر از خالق همه چیز و مایه بقای عالم وجود وجود ندارد. چگونه میتوان تصور کرد که کسی در ملک و عظمت و جلال و قدرت و زیبایی و کبریا بالاتر از کسی باشد که ذات مقدس او در صفات کمال و زیبایی، بینهایت است و توانایی و عظمت و سلطنت او نیز بیپایان میباشد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه به این مراحل یقین پیدا کردی، دیگر تردیدی باقی نمیماند، مشروط بر اینکه بصیرت باطنیات کور نباشد. لذتی که به خدا مربوط میشود، از همه لذتها قویتر است و نباید گمان کنی که تمام معارف و دانشها در لذتی که به آنها تعلق دارد، هیچ تفاوتی ندارند. زیرا همانطور که لذتهای مختلف از نظر نوع متفاوتاند، لذتهایی که از یک نوع هستند نیز از نظر شدت و ضعف با هم تفاوت دارند. برای مثال، لذتهایی که جوانی با شهوت زیاد در رابطه جنسی تجربه میکند، قویتر از لذت یک پیر با شهوت کم است. همچنین، لذت نگریستن به یک صورت زیبا از لذت نگریستن به صورتی که زیباتر است، کمتر است و لذت یادگیری لغت نیز از لذت فهمیدن وضعیت آسمانها و ستارهها پایینتر است.
هوش مصنوعی: برای تشخیص اینکه کدام لذت از دیگری برتر است، این معیار وجود دارد که فرد میتواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد. به عنوان مثال، اگر کسی در بین بوییدن عطر خوش و دیدن زیبایی دلانگیزی قرار گیرد و زیبایی را انتخاب کند، معلوم میشود که لذت مشاهده زیبایی برای او بیشتر است. به طور کلی، لذتهای روحی و باطنی از نظر افرادی که به کمال رسیدهاند، به مراتب بیشتر از لذتهای ظاهری و جسمانی است. برای مثال، اگر فردی بین لذت خوردن یک غذای خوشمزه و لذت دستیابی به مقام و رهبری بر دیگران قرار گیرد، به احتمال زیاد مقام و رهبری را انتخاب میکند و ممکن است حتی روزها گرسنگی را تحمل کند، مگر اینکه فرد از نظر اخلاقی پایینرده و بدون انگیزه باشد، مانند کودکان. در این حالت، رفتار چنین فردی نمیتواند ملاک درستی باشد.
هوش مصنوعی: لذت ریاست و کرامت، و سایر امور معنوی برای کسانی که از سطح نادانی و سادگی کودکی فراتر رفتهاند، از لذتهای ظاهری و جسمی بالاتر است. به همین ترتیب، لذت شناخت و مشاهده زیبایی خدای بزرگ به مراتب بیشتر و فراتر از لذتهای ریاست، سلطنت و سروری است، به شرطی که فردی هر دو نوع لذت را تجربه کرده باشد و طعم هر دو را چشیده باشد.
هوش مصنوعی: کسی که تجربه لذت شناخت خدا و زیباییهای او را نداشته باشد، نمیتواند چیزهای دیگر را به خوبی بسنجید و اولویتبندی کند. این افراد قادر به درک عمق این لذت نیستند و نمیتوان به آنها توضیح داد که این حس چه نوعی است، زیرا آنها خود تجربهاش نکردهاند. به همین دلیل، مثل این است که بخواهیم لذت دیدن زیبایی را برای یک فرد نابینا توضیح دهیم یا کیفیت لذت نزدیکی را به کودکی که فقط سینه مادرش را میشناسد، بفهمانیم.
هوش مصنوعی: آنگاه، فردی که تنها از لذات حسی و مادی آگاهی دارد، چگونه میتواند به لذت شناخت خدا ایمان بیاورد و آن را بر دیگر لذتها ترجیح دهد؟ در حالی که خدا هیچ شباهتی ندارد که بتوان او را تشبیه کرد و هیچگونه شکل و صورتی ندارد که بتوان آن را مثال زد.
هوش مصنوعی: در واقع، موضوع این است که تجربه کردن چیزی باعث درک عمیق آن میشود. به عبارت دیگر، کسی که طعم و مزهای را چشیده باشد، به خوبی آن را میشناسد و میفهمد.
هوش مصنوعی: هر کسی که این دو لذت را تجربه کند، به طور حتم لذت قدرت و ریاست را ترک میکند و به دنبال ملک و سلطنت نخواهد رفت. چنین فردی ارزش و مقام کسانی که به این لذتها چسبیدهاند را ناچیز و بیاهمیت میداند. چرا که این لذتها با مشکلات و چالشهای فراوانی همراه هستند، به سختیها و رنجها وابستهاند و هر لحظه در معرض زوال و مرگ قرار دارند. اما در عوض، لذت ناشی از شناخت خداوند و مشاهده زیبایی و جلال او، به مطالعه صفات و اعمال او برمیگردد که در برابر تمام مشکلات و آفات، مصون و بینقص است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه حاکمان و پادشاهان دنیا بیارادگی و ضعف خود را نمیشناسند، از تلخی و نقص عبودیت و بندگی دوری میکنند.
هوش مصنوعی: اگر نبودند افرادی چون ادهم، ملک و سلطنت به سرعت دچار آشفتگی و بینظمی میشد.
هوش مصنوعی: فوری به اقدام بپرداز و وضعیت را تغییر ده، تا بتوانی جاودانگی روح من را دریابی.
هوش مصنوعی: لذت در مقام رهبری همیشه با تنگی و مشکلات همراه است. چون هر فردی خواهان رهبری است و جمع شدن افراد برای یک رهبری خاص غیرممکن است و این موضوع بر لذت ناشی از شناخت و نزدیکی به خداوند تأثیر میگذارد. در حالی که در نزدیکی خدا، به خاطر تعداد بسیار زیاد خواهان و تجمع مردم، هیچ تنگی وجود ندارد و این مقام نه محدودیت دارد و نه انتهایی. هر یک از اهل معرفت از بهشت غیرقابل تصور و بینهایتی بهرهمند میشود که در آن میتواند هر لحظه از زیباییهای جدید لذت ببرد. آنان از چشمهای زلال مینوشند و از درختانی میوه میچینند، بدون آنکه نگران فصل خزان باشند و یا بیمی از سرپرستی متولیان داشته باشند. در حقیقت، در این حالتی که وجود دارد نه چیزی قطع میشود و نه چیزی ممنوع است.
هوش مصنوعی: ما مانند بلبل باغ بهشت هستیم و باغ ما از وزش باد پاییزی و هوای سرد در امان است.
هوش مصنوعی: تمام نقاط آسمانها و زمینها، و به طور کلی تمامی عرصههای عالم وجود که غیرقابلحدود هستند، عرصهای برای عاشقان و صاحبان معرفت است. آنها هر جا که بخواهند جابهجا میشوند و مقامات را بنا میکنند، بدون اینکه نیاز به حرکت جسمی داشته باشند یا بخواهند جایی را بر دیگری محدود کنند.
هوش مصنوعی: بله، انسانها در درجات و مراحل مختلف قرار دارند و هر کس به اندازهی تلاش و عمل خود، مرتبهای متفاوت دارد. این تفاوتها به حد مشخصی نمیتواند محدود شود و هر کسی که به این شادمانی و لذت عمیق دست پیدا کند، تمام غمها و خواستههای دنیویاش از میان میرود. دل او غرق در عظمت و شناخت میشود و دیگر به فکر عذاب جهنم و یا بهشت نخواهد بود. زیرا به جای لذتهای ناپایدار دنیوی و وابستگیهایش، دل او فقط به یاد یک شخص خاص مشغول میشود و از دیگر افکار و یادها دور میماند. اگر او را به آتش بیفکنند، دردش را احساس نمیکند و اگر به بهشت برود، به نعمتهای آن توجهی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: شاید این اشاره به همین لذتی باشد که از مشاهده زیباییهای خداوند حاصل میشود. بر اساس گفتههای پیامبران، خداوند برای بندگان نیکوکار خود، نعمتهایی آماده کرده که هیچ چشمی آنها را ندیده، هیچ گوشی صدایشان را نشنیده و هیچ ذهنی به آنها نیندیشیده است. این لذت به گونهای بیان شده که هیچ کس نمیداند چه نعمتهایی برای آنها ذخیره شده است که باعث روشن شدن چشمها خواهد شد.
هوش مصنوعی: رسیدن به اوج لذت و نهایت خوشبختی، هرچند ممکن است پس از جدایی روح از جسم اتفاق بیفتد، اما اگر در این جهان، دل به آرامش کامل برسد، ممکن است که به برخی از این لذتها دست یابد. با این حال، به دلیل موانع دنیوی، رسیدن به عمق این لذتها نیازمند رها کردن بدن مادی و دور شدن از وابستگیهای دنیایی است.
هوش مصنوعی: کسی که خدا را به درستی شناخته و به حقیقت لذتهای واقعی دست یافته است، میداند که تمام لذتها و خواستههای مختلف در زیر یک چتر قرار میگیرند و در واقع، همه آنها در این لذت حقیقی جمع شده و تبلور یافتهاند.
هوش مصنوعی: دل من در میان خواستههای مختلف سرگردان بود، اما هنگامی که تو را دید، همه آن خواستهها یکجا جمع شدند.
هوش مصنوعی: دل من پر از آرزوها و خواستههای بیپایان بود، اما وقتی تو را دیدم، همه آن خواستهها و آرزوها به یک خواسته واحد تبدیل شد و در یک نقطه جمع شد.
هوش مصنوعی: پس کسانی که قبلاً من را حسد میورزیدند، حالا خودشان حسود من شدهاند، زیرا من در میان مردم مقام و منزلتی پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: به مرحلهای رسیدم که به کسانی که قبلاً به آنها حسادت میورزیدم، تبدیل به محوری شدم که به آنها حسد میورزیدم. و از آنجا که تو مولی و سرور من شدی، من نیز به سروری و مولایی برای همه عالم نائل گشتم.
هوش مصنوعی: امید من به استادی و سرپرستی تو بود، برای بندگی و خدمت به تو را انتخاب کردم، در حالی که آرزوی سلطنت داشتم.
هوش مصنوعی: تو دنیا و دین مردم را رها کردهای و مشغول یادآوری من، ای دین و دنیای من، هستی.
هوش مصنوعی: من امور دین و دنیا را به مردم واگذار کردم، اما یاد تو مرا از تمامی این مسائل دور کرده است. تو دنیای من و دین من هستی، تو زندگی من و آخرت من هستی.
هوش مصنوعی: سایه درخت طوبی و دلجویی از حور، و نشستن کنار حوض با یاد تو از ذهنم رفت.
هوش مصنوعی: بدان که آنچه در زندگی دنیا به دست میآید، از شناخت خداوند که خالی از آلودگیها و تاریکیهای این جهان است، بیبهره نیست. اما بعد از دستیابی به این شناخت، در آخرت به روشنی و وضوح بیشتری جلوهگر میشود. این روشنایی بستگی به پاکی دلها و دوری آنها از وابستگیها دارد و به همین دلیل، در این عالم، جلوه و روشنی آن بیشتر میگردد تا حدی که قابل مشاهدهتر از قبل میشود.
هوش مصنوعی: تفاوت معرفت در دنیا و آخرت به دلیل شدت ظهور و روشنی است. این وضعیت مانند حالتی است که فردی از کسی دیدن میکند ولی پس از بستن چشمها، تصویر او در ذهنش باقی میماند. وقتی فرد دوباره چشمهایش را باز میکند، متوجه میشود که بین تصویر ذهنی و واقعیت تفاوتی وجود دارد. این تفاوت از جنبه ظاهری نیست، بلکه به خاطر افزایش درک و وضوح است که به آن دیدن میگویند. بنابراین، مفهوم دیدن به معنی رسیدن به نهایت درک و روشنایی است، چه با چشم باشد و چه با ابزار دیگری. اگر تصور کنیم که این تفاوتی که پس از باز کردن چشم به وجود میآید، با حواس دیگر مانند سینه یا پیشانی درک میشود، باز هم به آن دیدن گفته میشود. همچنین، آنچه در ذهن نمیآید و برای آن تصوری وجود ندارد، مثل ذات قدسی خداوند، برای شناسایی و معرفت به دو مرحله نیاز دارد.
هوش مصنوعی: یکی به معنای آن تصویری است که در ذهن وجود دارد، و این به دانشی اشاره دارد که در دنیا به دست میآید.
هوش مصنوعی: به یکی از حالات اشاره شده که پس از باز شدن چشم قابل مشاهده است و این حالت در آخرت به آن دست مییابیم. تفاوت بین این دو حالت از نظر وضوح و ظهور شبیه تفاوت میان دو تصویر است. به همین دلیل، حالت آخرت را در مقایسه با حالت دنیا، ملاقات و مشاهده مینامند. این تعبیر صحیح است، زیرا مشاهده به معنای نکتهای است که باعث حداکثر ظهور میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان تحت تأثیر خواستههای جسمانی است، در درک مسائل عقلی مانند کسی است که چشمانش را بسته است و نمیتواند اشیاء محسوس را ببیند. اما هنگامی که به مرگ میرسد و قید جسم از او برداشته میشود، مانند این است که چشمانش را باز کرده و قادر به دیدن میشود. با این حال، هر کس چشمانش را بگشاید، لزوماً نمیتواند همه چیز را به وضوح ببیند؛ زیرا برخی از چشمان از نور و بینایی خالیاند و باز هم برخی دیگر با وجود دیدن، در تاریکی غبارآلود مشاهده میکنند و برخی نیز در نهایت نورانیت هستند و به روشنی میبینند.
هوش مصنوعی: برخی از انسانها به قدری به شهوات دنیا گرفتار شدهاند که نفسشان آلوده شده و دیگر نمیتوان آن را اصلاح کرد. چنین نفسی همیشه از دیدار پروردگار و نعمتهای خالص محروم خواهد بود و در عذاب دائمی باقی میماند. اما برخی دیگر هرچند که آلودهاند، اما هنوز جوهرشان فاسد نشده و میتوان آنها را پاک کرد. این افراد به دلیل غرق شدن در شهوات و کثافات دنیوی در مراتب متفاوتی قرار دارند و به پاکسازی نیاز دارند تا بتوانند درک و مشاهدهی حقیقت را به دست آورند. پاک شدن آنها ممکن است به صورت مواجهه با عذابهای اخروی باشد و این عذابها نیز به تناسب درجات نفوس متفاوت و نامحدود است. این مسیر از سکرات مرگ آغاز میشود و در نهایت به عذاب آتش جهنم ختم میگردد و در بین این دو نیز دچار امتحانات عالم برزخ و مشکلات و سختیهای قیامت خواهند شد.
هوش مصنوعی: هر انسانی که در دنیا بتواند به صفای کامل دست یابد و هیچ کدورت و آلودگی نداشته باشد، به راحتی به نعمتهای جاودانه دست پیدا میکند. اما بقیه انسانها ناگزیر به یکی از مراحل تطهیر خواهند رسید. برخی از آنها با مرگ و سختیهای جان دادن، پاک میشوند و به آلودگیهای خود پایان میدهند. برخی دیگر در عالم برزخ، آلودگیهایشان برطرف میشود. گروهی ممکن است مجبور شوند رنجهای آخرت را تجربه کنند تا پاک شوند و برخی نیز تنها با آتش دوزخ میتوانند پاک شوند، جایی که آلودگیهایشان سوزانده شده و از بین میرود. بعضی از آنها ممکن است حتی برای مدت کوتاهی یا برای سالهای طولانی در جهنم بمانند تا به پاکی برسند. اینکه هر کس چه مدت در این عذابها خواهد ماند را جز خداوند هیچکس نمیداند. در نهایت، آن کسانی که به خاطر شهوات خود فاسد شدهاند، در جهنم ماندگار خواهند بود.
هوش مصنوعی: بیدار باش، نسبت به این خیال باطل مغرور نشو که چون من مسلمانم، در جهنم جاودانه نخواهم ماند. زیرا هیچ کس از پایان کارها آگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه به دلیل خواستههای نفسانی، شخصیت و جوهر نفس انسان فاسد میشود، در لحظه مرگ، ایمان ظاهری از او گرفته میشود و او از دنیا با کفر و بیایمانی میرود، نعوذ بالله.
هوش مصنوعی: از آنچه که بیان شد، مشخص گردید که برای رسیدن به مراحل دیدار و مشاهده، کسب معرفت در این دنیا ضروری است. معرفت در این دنیا مانند دانهای است که در دل زمین کاشته میشود و از آن درختی از لقا و مشاهده میروید. کسی که دانهای ندارد، چگونه میتواند درختی پرثمر داشته باشد؟ بنابراین، فردی که در این دنیا خدا را شناخته، میتواند در آخرت او را مشاهده کند. و کسی که از لذت معرفت در این عالم بیبهره است، چگونه میتواند در آن عالم به شادی دیدار جمال حق برسد؟ زیرا حشر هر فرد به نوع زندگیاش وابسته است. آیهای اشاره دارد که هر کس در این دنیا نابینا باشد، در آخرت نیز نابینا خواهد بود. همچنین، به خاطر اینکه مراحل معرفت در این دنیا متفاوت است، تجلی نور حق نیز در آخرت درجات مختلفی خواهد داشت. به همان اندازه که تجلی و مشاهده قویتر باشد، محبت و نزدیکی به خدا نیز افزایش مییابد و در نتیجه طعم لذت و شادمانی بالاتر میرود. این روند تا جایی ادامه دارد که همه لذتهای بهشتی در مقابل لذت دیدار حق رنگ میبازد و ممکن است به حدی برسد که فرد از هر نعمت دیگری جز لذت لقای حق و مشاهده جمال مطلق احساس ناخوشنودی کند.
هوش مصنوعی: خدایا، مرا از در خودت به بهشت بفرست، چون وجود ما تنها در کنار تو معنی دارد و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: از اینجا مشخص میشود که اساس خوشبختی و منبع تمامی خوشیها، شناخت خداوند است. در دین مقدس، به این شناخت ایمان گفته میشود و نتیجهاش شادی و لذتی است که وقتی انسان به آن در دنیای آخرت میرسد، همه لذتهای بهشت را ناچیز میبیند. در واقع، افرادی که به معرفت دست یافتهاند، در دنیای فعلی با یاد خدا، دعا و ارتباط با پروردگار، لذتهایی را تجربه میکنند که هیچگاه حاضر نیستند آن را با نعمتهای دنیایی عوض کنند.
هوش مصنوعی: اگر در دامن تو طلا بریزد، و در عوض چیزی کمارزش بگیری، نباید به آن اهمیتی بدهی.
هوش مصنوعی: از خریدن اندوه و غم دیگران برحذر باش، زیرا این کار را نکن.
هوش مصنوعی: با این حال، این لذت هیچ نسبتی با لذت دیدار و ملاقات ندارد که بعد از جدا شدن از وابستگیهای جسمی به دست میآید. همچنین، لذت خیالپردازی درباره معشوق نیز هیچ مقامی در مقایسه با لذت واقعی رسیدن به او ندارد.
هوش مصنوعی: این مطلب به این معنی است که هر فردی میتواند از طرق مختلف از عشق و نزدیکی به محبوب خود لذت ببرد و زیبایی او را مشاهده کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.