گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیدای نسفی

خدایا تازه کن چون شمع مغز استخوانم را

توانایی کرم فرمای جسم ناتوانم را

نهالم را خزان کردست ایام کهنسالی

شکفتن ها کرامت ساز شاخ ارغوانم را

قد خم گشته یی دارم الهی دستگیری کن

نگه دار از کشاکش های بازوها کمانم را

پی مدح و ثنایت چون قلم عمریست سرگرمم

مشوی از حفظ نام خویش طومار زبانم را

لب خود را کنم چون لعل پرخون از پشیمانی

تهی دستی مده از گوهر دندان دهانم را

تن افسرده را احیا نمودن از تو می آید

به سرسبزی مبدل کن خزان بوستانم را

متاعی چند جمع آورده ام از مصرِ خرسندی

مکن پوشیده از چشم خریداران دکانم را

مرا چون سیدا در باغ عالم سرفرازی ده

میان عندلیبان سبز گردان آشیانم را

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
فضولی

تحیر بست در شرح غم عشقت زبانم را

چه گویم بر تو چون ظاهر کنم راز نهانم را

بسوز دل ز وصلت چاره جستم ندانستم

که آتش بیش خواهد سوخت از نزدیک جانم را

شدی غایت ز چشم شد دلم صد پاره از غیرت

[...]

محتشم کاشانی

به افسون محو کردی شکوه‌های بیکرانم را

به هر نوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را

به نیکی می‌بری نامم ولی چندان بدی با من

که گم می‌خواهی از روی زمین نام و نشانم را

به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من

[...]

صائب تبریزی

مکن بی بهره یارب از قبول دل بیانم را

به زهر چشم خوبان آب ده تیغ زبانم را

تهیدستی ندارد برگریز نیستی در پی

نگه دار از شبیخون بهاران گلستانم را

چو طوطی لوح تعلیمم ده از آیینه رخساران

[...]

بیدل دهلوی

سوار برق عمرم‌، نیست برگشتن عنانم را

مگر نام توگیرم تا بگرداند زبانم را

عدم کیفیتم خاصیت نقش قدم دارم

خرامی تا به زیرپای خود یابی نشانم را

به رنگ شمع‌گر شوقت عیار طاقتم‌گیرد

[...]

حزین لاهیجی

به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم را

که آتش می کند پرزورتر، پشت کمانم را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه