قبای لاله گون در بر چو آن سرو روان آید
نفس از سینه ام بیرون چو شاخ ارغوان آید
اگر در گردش آرد آن پری رو شیشه می را
ز بهر دستبوسی بر لب پیمانه جان آید
به برگ گل اگر سازم رقم شرح جدایی را
در انگشتم قلم مانند بلبل در فغان آید
پر تیر ملامت کرده مکتوب مرا جانان
ز کویش قاصد من با قد همچون کمان آید
هوس گلها به دامن کرد از بزم وصال او
شکفته خاطر از خوان کریمان میهمان آید
به باغ دهر چون شبنم ندارم خواب آسایش
به گوشم هر زمان آواز پای باغبان آید
به آن گل غنچه نتوان ساخت اظهار پریشانی
به گوش نازک او حلقه سنبل گران آید
ز جای خویش قمری همچو سرو آزاد برخیزد
پی تکلیف مرغان جغد اگر در بوستان آید
به استقبال تیرش سینه را واکرده برخیزم
برای کشتنم روزی که آن ابروکمان آید
ندیده سیدا باغ مرادم روی شبنم را
اگر آید برای سیر چون آب روان آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر با وصف زیباییهای معشوق، احساسات خود را بیان میکند. او به زیبایی معشوق مانند قبا و سرو اشاره میکند و نشان میدهد چگونه عشق او را به هیجان میآورد. شاعر همچنین از غم جدایی و longing (آرزو) صحبت میکند و میگوید که هر لحظه از دوری معشوق رنج میبرد. او به طبیعت و باغها که نمادی از عشق و زندگی هستند، اشاره میکند و بیان میکند که هر صدایی از باغبان یا پرندهها او را به یاد محبوبش میاندازد. همچنین شاعر در نهایت به امید دیدار معشوق و آرامش در کنار او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی آن سرو زیبا با لباس سرخ لالهگون به سمت من میآید، نفس از سینهام بیرون میآید، مثل وقتی که شاخهای از ارغوان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر آن دختر زیبا در حرکت باشد و شیشه شراب را برای بوسیدن دستش بر لب پیمانه بیاورد، جانم فدای او میشود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم جدایی را بر روی برگ گل بنویسم، انگشتم مانند بلبل در غم واندوه مینالد و فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: عشق من به من ملامت کرده و نامهای پر از درد و غم به من فرستاده است. قاصدی از طرف محبوبم با قدی زیبا و همانند کمان، به سوی من میآید.
هوش مصنوعی: هوس گلها به دامن او آمده و از شادی بزم وصالش، دلش به آشتی و شادابی میآید و همچون مهمان از سفرهی کریمان بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: در دنیای زنده، همچون شبنم، آرامش و خواب راحتی ندارم. هر لحظه در گوشم صدای گامهای باغبان میپیچد.
هوش مصنوعی: به گل غنچه نمیتوان نارضایتی و ناراحتی را ابراز کرد، زیرا صدای دلشکستگی در گوش حساس او سنگین و ناخوشایند خواهد بود.
هوش مصنوعی: پرندهای چون قمری که درخت سرو را به همت خود میسازد، از جای خود بلند میشود تا وظیفهاش را انجام دهد، حتی اگر جغدها در باغ حاضر باشند.
هوش مصنوعی: من با آغوش باز به استقبال تیر او میرم و در روزی که آن ابروکمان بیاید، برای کشتنم آماده میشوم.
هوش مصنوعی: اگر کسی که مراد و هدف من است، زیبایی خود را در بستانی ندیده باشد، وقتی برای سیر کردن میآید، همچون آب زلال و روان میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید
مرا تو جان شیرینی به تلخی رفته از اعضا
الا ای جان به تن بازآ و گر نه تن به جان آید
ملامتها که بر من رفت و سختیها که پیش آمد
[...]
سحرگاهان که باد از سوی گل عنبرفشان آید
چو گل جامه درم کانم ز گل بوی نشان آید
نگارا، دیده در ره مانده ام وین آرزو در دل
که یارب، نازنین یاری چو تو بر من چسبان آید
حذر کن از دم سرد گرفتاران، مباد آن دم
[...]
سحرگه سوی ما بویی اگر زآن دلستان آید
چو صحت سوی بیماران و سوی مرده جان آید
بسا عاشق که او خود را بسوزد همچو پروانه
گر آن سلطان مه رویان چو شمع اندر میان آید
از آن حسرت که بی رویش نباید دید گلها را
[...]
گر از پیراهنت بویی به طرف گلستان آید
زند گل جامه بر خود چاک و بلبل در فغان آید
بر آن اندام نازک چون پسندم بار پیراهن
که بر وی سایه گلبرگ هم دانم گران آید
به حلق تشنه آب زندگی دانی چه خوش باشد
[...]
لطیفست آن پری آن به که از مردم نهان آید
مبادا گر فتد نور نظر بروی گران آید
بسوز ای آتش دل استخوان سینه را یک یک
مبادا تیر آن ابرو کمان بر استخوان آید
رود صد آه من تا آسمان هر دم وزان هریک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.