از غم دلی که آب نشد سد آهن است
چشمی که خون نریخت سزاوار بستن است
بیهوده ما چو لاله گریبان دریده ایم
در گلشنی که خنده گل چاک دامن است
دور از قدح تو میکده دشتی است پر ز خون
در چشم میکشان خم می چاه بیژن است
امروز گلستان ز قفس تنگ تر شد است
مرغان باغ را هوس پر شکستن است
ناز و عتاب جوهر شمشیر دلبریست
شوخی که تندخو نبود تیغ آهن است
ما را به عهد لاله رخان اعتماد نیست
پیش بتان شکستن دل عهد بستن است
مانند رشته هر که نظر دوخت بر لباس
عریان به چشم اهل بصیرت چو سوزن است
در چشم بلبلی که پر و بال سوخته است
باغی که دلگشاست همین گنج گلخن است
با اهل دل سپند به بانگ بلند گفت
این دشت شعله خیز چه جای نشستن است
در خانه یی که می رود آن یار سیدا
چشمم ز پشت بام نگهبان چو روزن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر نسبت به عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از دل شکستهاش میگوید و تأکید میکند که اشک و خون نریختن، نشانهی بیفایده بودن ناراحتیاش است. او به ناپایداری و عدم وفاداری عشق اشاره میکند و از زیباییهای گذرا و دردهای دلش میگوید. در این شعر، طبیعت و زیبایی گلها به عنوان نمادی از عشق و غم تجلی مییابد و شاعر به بیمعنایی تلاش برای ترک عشق و دلخوش کردن به وعدهها اشاره میکند. او همچنین به تنهایی و دوری از محبوب و خطراتی که این دوری به همراه دارد، اشاره میکند. بهطور کلی، شعر تصویری از رنجهای عاشقانه و ناپایداری عشق را بهخوبی ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: اگر دلی به خاطر غم، نتوانسته اشک بریزد، مانند سدی از آهن است که محکم و بیحرکت مانده است. و چشمی که از درد و غم، قطرهای خون نریزد، شایسته است که بسته شود و از چشمها پنهان بماند.
هوش مصنوعی: ما بیجهت مانند لالهای که گلبرگهایش را پاره کردهایم، در باغی هستیم که در آن خندهی گلها، دامن را میدرد.
هوش مصنوعی: دور از شراب تو، میخانهای وجود دارد که شبیه دشت پر از خون است و در نگاه مینوشان، چاهی به شکل خم بیژن نمایان است.
هوش مصنوعی: امروز گلستان به دلیل قفس و محدودیتها سختتر و تنگتر شده است و پرندگان باغ آرزوی آزادی و پرواز را در سر دارند.
هوش مصنوعی: ناز و محبت در عشق مانند یک شمشیر دلبر است، چون این محبت اگرچه ظاهری نرم و لطیف دارد، اما در پس آن، اگر کسی تندخو باشد، مانند زخم یک تیغ آهنی عمل میکند.
هوش مصنوعی: ما به وعدهی زیباییهای گلهای قرمز دل خوش نیستیم؛ زیرا در برابر معشوقان، شکستن دل و نقض پیمان معمول است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با دقت به موضوعی عمیق و بیپرده نگاه کند، در نظر افراد با بصیرت، مانند سوزنی است که در پارچهای عریان فرو رفته است.
هوش مصنوعی: در چشمان بلبلی که از سوختن پر و بالش آسیب دیده، همان باغ دلگشایی که او در ذهن دارد، در واقع همین فضای کوچک و ساده است که میتواند آرامش و زیبایی را به او بدهد.
هوش مصنوعی: او با کسانی که دلشان پاک و فهمشان روشن است، به صدای بلند گفت که در این دشت پر از آتش و خطر، جایی برای نشستن و آرام گرفتن نیست.
هوش مصنوعی: در خانهای که محبوبم در آنجا میرود، من از پشت بام مانند یک نگهبان، چشم به راه او هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
از زین دین عراق و خراسان مزین است
این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است
حاجت نیایدش به دلیلی و حاجتی
کاقبال او شناخته چون روز روشن است
بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ
[...]
صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را
در کام سالکان طریقت نشیمن است
گامی فراخ در ره حکمش همی رود
این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است
راتب ده وجد که بر خوان قدرتش
[...]
صاحبقرآنی تو فلک را مبرهن است
سلطان نشانی تو در آفاق روشن است
هنگام نام دعوی مردی کند مطرز
در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است
هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است
هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است
گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست
[...]
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ
یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.