گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

خوشتر از جان چه بود؟ از سر آن برخیزد

بر حصار فلک ار خوبی تو حمله برد

از مقیمان فلک بانگ امان برخیزد

بگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار

تا ز گلزار و چمن رسم خزان برخیزد

پشت افلاک خمیدست از این بار گران

ای سبک روح ز تو بار گران برخیزد

من چو از تیر توام بال و پری بخش مرا

خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد

رمه خفتست همی‌گردد گرگ از چپ و راست

سگ ما بانگ برآرد که شبان برخیزد

من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم

چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد

هین خمش دل پنهانست کجا زیر زبان

آشکارا شود این دل چو زبان برخیزد

این مجابات مجیر است در آن قطعه که گفت

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۸۰۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد

همچو سرو این تن من بی‌دل و جان برخیزد

من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم

چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد

چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان

[...]

ابن یمین

عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد

آنگه اندر پی آن راحت جان بر خیزد

جان و جانان نشود هر دو میسر با هم

هر که این میطلبد از سر آن بر خیزد

در ره عشق کسی گرم روی داند کرد

[...]

ناصر بخارایی

هر که مردانه به عشق از سر جان برخیزد

در نخستین قدم از هر دو جهان برخیزد

در قیامت که به بوی تو شود جان زنده

تنم از جان به وفای تو روان برخیزد

چون سر از خاک برآرم گل رویت بینم

[...]

جهان ملک خاتون

پیش روی تو دلم از سر جان برخیزد

جان چه باشد ز سر هر دو جهان برخیزد

عاشق سوخته گر بر سر خاکش گذری

از لحد نعره زنان رقص کنان برخیزد

در میان من و تو پیرهنی مانده حجاب

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد

سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد

کر کلاله ز گل چهره براندازی باز

ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد

سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه